جهان هستی خودش بسیار عجیب و جذاب است و نیازی نیست کسی برای تعجب در احوال جهان، افسانه بافی کند. مثلا لازم نیست که امروز خبر بیاورند که انسانی در فلان منطقهی جهان پیدا شده که چهرهاش نورانیست و آدم نمیتواند به چهرهاش نگاه کند بس که درخشان است. یا مثلا لازم نیست که کسی از خواص اعداد بگوید یا غیب گویی کند یا طلسم و جادو کند تا انسان تعجب کند. راستی آیا اینهایی که غیبگویی میکنند، قادرند که نتایج یک آزمایش در شتابدهندهی ذرات را، با همان دقتی که نظریهی میدان کوانتومی پیشبینی میکند، پیشبینی کنند؟
آیا یکی از اینها که طلسم و جادو بلدند، میتوانند یک طلسمی بنویسند که مشکلات مربوط به خطاهای کامپیوترهای کوانتومی حل شود؟
راستی اگر یک روز وقتی در حال سوار شدن به هواپیما هستید، به شما بگویند که طراحان این هواپیما به جای دقت فنی و علمی، با خلوص نیت و چاکراههای خیلی باز آن را ساختهاند و به جای قواعد آیرودینامیک با استفاده از اصول دقیق دینی و مذهبی یا با قواعد فنگ شویی این هواپیما را طراحی کردهاند، باز هم حاضرید سوار آن هواپیما بشوید؟ بعید میدانم. بگذریم.
همانطور که در ابتدای متن گفتم، جهان هستی خودش اینقدر برای ما شگفتی دارد که نیازی نیست برای اینکه شگفت زده شویم، کسی برایمان معجزه کند. کافیست با دقت به اطرافمان نگاه کنیم و این شگفتیها را ببینیم. مثلا همه منتظرند که روزی یک اژدهای آتشین از جایی بیرون بجهد و ما شگفت زده شویم. اما کسی به همین کرم شبتاب که همه جا یافت میشود توجه نمیکند. خیلی جالب است که یک موجود زنده از خودش نور ساطع میکند.
کدام موجود زندهای را دیدهاید که از خود نور ساطع کند؟
در حالیکه نه آتشی میسوزاند و نه برقی مصرف میکند. چه فرآیندی در بدن این موجود کوچک است که باعث میشود نور ایجاد کند؟
چه نوع فشار تکاملی در کار بوده که این موجود اینگونه تکامل پیدا کرده؟
چرا موجودات دیگر به چنین ویژگی مجهز نشده اند؟
اگر این موجود در جهان اطراف ما نبود و ناگهان پیدایش میکردیم، خیلی شگفت زده میشدیم. اما حالا چون به وجودش عادت کردهایم، انگار نه انگار که چنین موجود شگفت انگیزی در اطرافمان هست و حالا منتظریم یک نفر برایمان شعبده بازی کند یا افسانه سرایی کند تا تعجب کنیم.
اما واقعا این حشره چطور نور تولید میکند؟
در واقع کرم شبتاب این کار را با استفاده از یک واکنش شیمیایی که در بدنش رخ میدهد میکند. به این نوع تولید نور، نوردهی زیستی یا bioluminescence میگویند. در این روش، اکسیژن با کلسیم و قند ATP و مادهای شیمیایی به نام لوسیفرین ترکیب میشود و در حضور آنزیمی به نام لوسیفراز، واکنش اتفاق میافتد. این واکنش با تولید نور همراه است. اما این نوع واکنش گرمای زیادی تولید نمیکند و به همین دلیل، بدن این حشره در اثر این واکنش، همچون لامپها داغ نمیشود که اگر این اتفاق میافتاد، این حشره نمیتوانست به زندگی ادامه دهد.
جالب است بدانید که کرم شب تاب روی این موضوع کنترل دارد و میتواند واکنش را آغاز کند یا به آن پایان بدهد و کلید این لامپ دست خودش است. حشره در واقع با کنترل میزان اکسیژن ارسالی به اندام تولید نور انجام میدهد. از آنجایی که حشرات ریه ندارند و اکسیژن را مستقیما از پوستشان وارد بدن میکنند. وقتی حشره میخواهد تولید نور را قطع کند، منافذ تامین اکسیژن آن اندام نورساز را میبندد و به این شکل واکنش و نوردهی متوقف میشود. فکر کنید ما هم میتوانستیم در بدنمان نور تولید کنیم. این واقعا شگفت انگیز نیست؟
– ابا اباد