در ژانویهی سال ۱۸۹۶، جامعهی علمی از کشف اشعهی X توسط فیزیکدان آلمانی، ویلهلم کنراد رونتگن، شگفت زده شده بود.
رونتگن در حالی که بر روی پرتو کاتدی تحقیق میکرد، دریافته بود که پرتوهای کاتدی، نوعی اشعهی نامرئی ساطع میکنند که از اجسام عبور میکند. این اشعه همچنین در بافت نرم بدن نفوذ میکرد و جامعهی پزشکی سریعا از آن برای عکس برداری بدن استفاده نمود. در همان زمان، هانری بکرل، فیزیکدان فرانسوی در حال مطالعهی خاصیت فسفرسانس مواد بود.
خاصیت فسفرسانس، پدیدهای است که در آن برخی مواد، بعد از قرار گرفتن در معرض حرارت یا تابش، انرژی دریافتی را ذخیره و بعد به شکل طیفی از امواج آن را منتشر میکند.
هانری بکرل در یک میتینگ در آکادمی علوم فرانسه، از کشف اشعهی X توسط رونتگن اطلاع یافت. سپس سعی کرد ارتباطی بین خاصیت فسفرسانس مواد و اشعهی X بیابد. بکرل تصور کرد که شاید نمکهای اورانیوم که دارای خاصیت فسفرسانس هستند، نور خورشید را جذب کرده و آن را به شکل پرتو X از خود ساطع کنند. او برای بررسی ایدهی خود، فیلمهای عکاسی را درون یک کیسهی سیاه قرار داد تا نور خورشید به آنها نرسد. سپس کریستالهای نمک اورانیوم را روی این کیسهها قرار داد و سپس آنها را مقابل نور خورشید قرار داد. پس از ظاهر کردن فیلمهای عکاسی، بکرل اثرات کریستالهای اورانیوم را روی آنها مشاهده کرد. بکرل سریعا نتیجهگیری کرد که فرض او صحیح بوده است و نمکهای فسفرسانت اورانیوم، نور را جذب کرده و پرتویی مانند پرتو X از خود ساطع کرده است.
در ۲۴ فوریهی ۱۸۹۶، بکرل نتایج خود را در میتینگ آکادمی علوم فرانسه ارائه داد.
بکرل تصمیم گرفت تحقیقات خود را بیشتر ادامه دهد. اما هوای آن روزهای پاریس، ابری بود و خبری از آفتاب نبود. بکرل فیلمهای عکاسی و کریستالهای اورانیوم را درون کمد قرار داد. چند روز بعد و در اول مارس، بکرل کمد را باز کرد و با صحنهی عجیبی روبرو شد. کریستالهای اورانیوم بدون قرار گرفتن در معرض نور خورشید، پرتویی ساطع کرده بودند که تصویر واضحی روی فیلم عکاسی ایجاد کرده بود.
بکرل به طور تصادفی، برای اولین بار خاصیت رادیواکتیویتی مواد را یافته بود.