مجددا تصور کنید در یک حکومت خودکامه، تعداد کمی داروغه مثلا ده نفر، تعداد زیادی انسان بیگناه مثلا صد نفر را دستگیر کردهاند و آنها را به زندانی بردهاند که از دو اتاق هم اندازه تشکیل شده است.
یکی از اتاقها اتاق زندان (فاز مایع) و اتاق دیگر، اتاق زندانبان (فاز گاز) است. با گرم شدن زندان، سه نفر از زندانیان (مولکولهای آب) از اتاق زندان وارد اتاق زندانبان میشوند (تبخیر). زندانبانان این سه زندانی را کتک زده مجددا به اتاق زندان بازمیگردانند (میعان) و مجددا سه نفر دیگر وارد میشوند و این روند همچنان ادامه مییابد. رئیس بیمار زندان برای آزار و اذیت زندانیان، شروع به گرم کردن زندان (افزایش دمای فاز مایع) میکند. کمکم بر تعداد زندانیانی که میخواهند از زندان خارج شوند، افزوده میشود و در دمای صد درجهی سانتیگراد، تمامی زندانیان، شروع به خارج شدن از زندان میکنند و زندانبانان نمیتوانند هیچیک را به زندان بازگردانند.
در این حالت میگوییم مایع به نقطهی جوش خود رسیده است یا اینکه فشار بخار مایع (زور زندانیان) بر فشار هوا (زور زندانبانان) غلبه کرده است.
حال رئیس زندان، برای غلبه بر زندانیان، تصمیم میگیرد که تعداد زندانبانان را مثلا به پانزده نفر افزایش دهد (او در واقع میخواهد فشار هوا را افزایش دهد). با افزایش تعداد زندانبانان، این بار زندانیان به جای اینکه در صد درجه به نقطهی جوش برسند، در صد و بیست درجه به نقطهی جوش میرسند. چرا که تعداد زندانبان بیشتری (فشار هوای بیشتری) در مقابل خود میبینند و بایستی بر فشار هوای بیشتری غلبه کنند. پس با افزایش فشار هوا، دمای جوش مایع، افزایش مییابد و بالعکس. در سطح دریا که فشار هوا یک اتمسفر است، آب در دمای صد درجه به جوش میآید.