حسام بیگ: بگو چه کار کنیم بریم پی کارمون؟
مراد بیگ: چه کارا بلدی؟
حسام بیگ: هیچی چه کارا میخی بلد باشم؟
مراد بیگ: بلدی رمان بخونی؟
حسام بیگ: نه!
مراد بیگ: کتاب دیگه چطور؟ بلدی؟
حسام بیگ: نه!
مراد بیگ: تا به حال فیلم درست حسابی غیر هالیوودی و غیربالیوودی دیدی؟
حسام بیگ: اصلاً و ابدا.
مراد بیگ: بلدی در مورد چیزی غیر از سیاست و فوتبال و دلار و سکه و لوازم خانگی حرف بزنی؟
حسام بیگ: نه! او که محال و ممکنه نی بلد باشم.
مراد بیگ: فلسفه چطور؟
حسام بیگ: نه ! فلسفه سی چمه؟
مراد بیگ: تا به حال یک تئاتر یا یک گالری نقاشی رفتی؟
حسام بیگ: نه!
مراد بیگ: بلدی ادای لمپنهای اینستاگرامی رو در نیاری؟ بلدی صفحاتشون رو دنبال نکنی و با این کار بزرگشون نکنی؟ حسام بیگ: نه!
مراد بیگ: متفکرین کشورت رو میشناسی؟
حسام بیگ: نه!
مراد بیگ: اصلا تا به حال به این فکر کردی چطور میتونی برای کشورت مفید باشی؟ اصلا به حفاظت از محیط زیست اهمیت میدی؟
حسام بیگ: التماس نکن! مو کار خودمم خوب بلد نیستم. اگه حواسم جمع میکردم ایجوری سرم گرم نکنی، گیر بیُفتم! مراد بیگ: پس تو به چه دردی میخوری حسام؟ نه حسام تو هیچ کاری بلد نیستی! تو به درد این کشور نمیخوری.