در یکی از سمپوزیومهای هامبورگ، در میانهی بحث ناگهان یکی از دوستان سوال عجیبی پرسید: “تعریف شما از دیگری چیست؟”. برای چند لحظه سکوت حکمفرما شد و کسی پاسخی فیالبداهه برای این سوال نداشت. اما این سوال، سوال بسیار مهمیست.
دیگری برای ما چه معنایی دارد؟
پاسخ به این پرسش، پاسخ به بسیاری از مسائلیست که انسان در رابطه با جامعه و جهان اطرافش با آن دست به گریبان است. برخلاف روانشناسیهای زرد که ادعا دارند، تو فقط خودت مهم هستی و بایستی همواره خودت را در اولویت قرار دهی، فلسفه و به ویژه فلسفهی اخلاق، چنین رویکردی در قبال مسائل ندارد. اگر انسان فقط خودش مهم است، پس بهتر است برود بیرون از اجتماع مثلا در جنگل یا بیابان زندگی کند. اما اگر در اجتماع زندگی میکند، یک دیگری آنجا هست که او نیز خواسته ها و نیازها و حقوقی دارد.
اگر هرکسی برای خودش دیگری را تعریف کند، دیگر یک مدیر به خودش اجازه نمیدهد به خاطر کش مکشی که با شخص دیگری داشته، نسبت به کارمندان خودش پرخاشگری کند و خودش را تخلیه کند. فردی که در زندگیاش دستاورد خاصی نداشته، به خودش اجازه نمیدهد از روی بخل و حسادت، به دیگرانی که دستاوردی داشته اند، حمله کند، چرا که دیگری اهمیت دارد. اگر پاسخ این سوال به درستی داده شود، همهی انسانها سوای افکار و عقاید و نظراتشان، شایستهی احترام محسوب میشوند.
این دیگری حتی شامل آن مجرم نیز میشود، آنگاه مجری قانون به خودش اجازه نمیدهد، با ضرب و شتم از آن مجرم اعتراف بگیرد.
این “دیگری” آن عابر پیاده را نیز در بر میگیرد و آنوقت فرد به خود اجازه نمیدهد خودروی خود را داخل پیاده رو پارک کند و راه عابرین پیاده را سد کند.
اگر دایرهی نگاهمان را وسیعتر کنیم، دیگری شامل هر موجود زنده ای میشود، هر موجود زندهای که وجود دیگری را درک میکند. آنوقت دیگر انسان به خود اجازه نمیدهد که با طبیعت هرطور میخواهد رفتار کند. انسانی که حیوانات را هم در تعریفش از “دیگری” در نظر بگیرد، حالا دیگر از انقراض یک حیوان، به شدت ناراحت میشود. گرمایش جهانی که حیات بسیاری از گونهها را به خطر انداخته برایش اهمیت مییابد و در راستای کاهش عوامل و اثرات تغییرات اقلیمی، تلاش میکند و زندگی خود را نیز بر این مدار تنظیم مینماید.
پاسخ به این سوال که “تعریف شما از دیگری چیست؟”
یک نوع جهان بینی درون خود نهفته دارد. چرا که جهانبینی انسان از ارزشها تشکیل شده و تقریبا تمامی ارزشهای انسانی نیز، در حضور دیگری معنا پیدا میکند.
تصویر بالا: نقاشی معروف “چشم انداز با سقوط ایکاروس” اثر نقاش معروف هلندی پیتر بروگل. در این تصویر، انسانهایی را میبینیم که دیگری را از یاد برده اند. در حالیکه در گوشهی تصویر، ایکاروس در حال غرق شدن در آب است، همگان بدون توجه به او، به کارهای روزمرهی خود ادامه میدهند. دیگری برای آنها معنی خاصی ندارد.
– اَبا اِباد