چند تا گوش مفت گیر آورده بود و میخواست اظهار فضل کند. میگفت “آنارشیسم را میتوان به مثابه افقی اندیشمندانه و رادیکال در سپهر اندیشهی سیاسی تلقی کرد که از رهگذر نفی تمامیتخواهی ساختارهای هژمونیک، بر نوعی از همزیستی غیرسلسلهمراتبی و خودآیین تأکید میورزد” گفتیم منظورت این است که آنارشیسم یک فکر عمیق سیاسی است که میگوید هیچکس نباید بر دیگری حکومت کند و مردم باید آزاد و برابر با هم زندگی کنند؟ استاد دوباره فرمودند : “در دستگاه مفهومی آنارشیسم، هرگونه تمایل به تمرکز قدرت، حتی در اشکال مردمسالارانهاش، نوعی بازتولید سلطه تلقی میگردد که مانع از تحقق اتوپیای رهاییبخش افق آنارشیستی میشود” ما هم کم نیاوردیم و گفتیم منظورت همان است که آنارشیستها حتی به دموکراسی هم شک دارند، چون فکر میکنند هر نوع قدرت متمرکز میتواند باعث ظلم شود؟ استاد خواست گنده گو(ز)یی سوم را بیاید که دیگر صدای همهمان درآمد. چون هیچکداممان برای این نوع مهمل بافی و مغلق گویی تره هم خرد نمیکردیم و از این نوع ادبیات و از مکسهای مسخرهاش خسته شده بودیم و سرمان به درد آمده بود.
بله دوستان این وضعیت بسیاری از روشنفکران امروز ایران است. استفاده از ادبیات ثقیل و سرعت به شدت آرام سخن گفتن، پوشیدن لباسهای خاص با کلاههای مسخره، استفاده از کلمات سنگین و پیچیده کردن مفاهیم ساده. اگر هدف آگاهسازی مخاطب است، نویسنده و گوینده که ادعای روشنفکری دارد، باید با زبانی ساده سخن بگوید. امروز دیگر کسی در جهان برای سنگین سخن گفتن هیچ ارزش خاصی قائل نیست. کتابهای فیلسوفان دویست سال اخیر را هرکسی که سواد داشته باشد، میتواند بخواند و بفهمد. حتی در علم نیز همین است و همه سعی میکنند ساده بگویند و ساده بنویسند. کافیست زبان ریاضی لازم برای یک شاخه از فیزیک را بفهمید، آنوقت میتوانید براحتی کتابهای تخصصی آن حوزه را درک کنید. اداهایی که متفکرین و روشنفکران ایرانی در میآورند، در همهی دنیا مدتهاست منسوخ شده.
ویدئوی زیر را ببینید.
ویدئو: فیلسوف استرالیایی دیوید چالمرز از بزرگترین فیلسوفان حال حاضر دنیا در حوزهی فلسفهی ذهن و زبان، در حال خواندن یک قطعهی فلسفی در سبک موسیقی راک.
شخصی که در حال خواندن به سبک موسیقی راک است، دیوید چالمرز یکی از بزرگترین فیلسوفان زندهی حال حاضر دنیا در حوزهی فلسفهی ذهن و زبان است و کتابهایش در سطوح عالی دانشگاهی جهان تدریس میشود. او هم برای مخاطب عام کتاب نوشته تا هرکسی به فلسفهی ذهن و زبان علاقه دارد، بدون رفتن به دانشگاه اطلاعات پایهای را از خواندن این کتابها دریافت کند و هم برای مخاطب خاص دانشگاهی نوشته است که او از بازتکرار مطالب پایهای خسته نشود. نه کت مندرس تنش کرده است و نه روی یک صندلی کهنه کنار شومینه لم داده و نه در کافهای پر از دود مشغول سخنرانیست. چندین مصاحبه از او را دیدهام و حتی یک کلمهی قلمبه سلمبه از او نشنیدم. بعد طرف آمده سر ما را با جملات پیچیدهاش میخورد که ما بفهمیم روشنفکر است. بعد هم گله دارد که جامعه به من توجه نمیکند، آخر جامعه باید دقیقا به چی تو توجه کند؟
پینوشت: دغدغهی بسیاری از روشنفکران ایرانی، پُز روشنفکریست، نه افزایش آگاهی عمومی چه اگر این بود، وضعیت جامعهی ما این نمیشد.
– ابا اباد