اَبا اِباد

عکس دسته‌جمعی یادگاری سمپوزیوم خرداد ۰۴

زندگی ادامه خواهد یافت

فیلم زیبای سقوط (downfall) محصول سال ۲۰۰۴ آلمان، روزهای منتهی به سقوط آلمان نازی را از دریچه‌ی نگاه یکی از منشی‌های هیتلر به نام تراودل یونگه نشان می‌دهد. نیروهای متفقین، برلین را زیر آتش سنگین خود قرار داده اند. لحظاتی سخت و نفس گیر است. هیتلر و دیگر فرماندهان آلمان نازی در سنگر پیشوا (Führerbunker) پناه گرفته اند. برلین در حال تبدیل شدن به یک ویرانه است و فرماندهان نازی یکی یکی دست به خودکشی می‌زنند و عنقریب است که هیتلر نیز به همراه معشوقه‌اش، خودکشی کند. برلین این شهر پر شور و هیجان، تقریبا به ویرانه‌ای تبدیل شده است. هیچکس از آینده خبر ندارد. هیچکس نمی‌داند که با ورود نیروهای متفقین و تصرف برلین، چه بر سر آلمان می‌آید.

در میان این لحظات دلهره آور، گفتگوی یونگه با دو زن دیگر به نمایش در می‌آید. یونگه مثل هر آلمانی دیگر نگران است که با سقوط حکومت نازی‌ها، چه اتفاقی برای او و مردم آلمان می‌افتد و مدام راجع به آینده می‌پرسد. ناگهان گردا کریستین محکم پاسخ می‌دهد که زندگی به نحوی ادامه خواهد یافت (das Leben wird schon irgendwie weitergehen). این جمله گویی ناگهان ترس و‌ نگرانی را از قلب یونگه‌ی جوان می‌زداید. راستش حال و روز امروز ایرانمان کمی از شرایط این فیلم ندارد. هرچند که خرابی‌های جنگ دوازده روزه، با خرابی‌های برلین و آلمان در پایان جنگ جهانی دوم اصلا قابل مقایسه نیست، اما به لحاظ روحی همگی لحظات دشواری را می‌گذارنیم و همه‌مان نگران آینده‌ی کشورمان هستیم. ما ایرانیان سال‌هاست به عدم قطعیت عادت کرده‌ایم، اما قطعا نه در این حد و به این شکل. اضطراب و نگرانی از بابت آینده‌ی ایران از یک طرف و وجود انواع ناترازی‌ها و سومدیریت‌ها و انواع مشکلات اقتصادی ناشی از بی‌خردی سیاستمداران از سوی دیگر، همه‌ی مردم ایران را بیش از هر زمان دیگری تحت فشار قرار داده است. موج تعطیلی کسب و کارها و همچنین تعدیل نیروی گسترده اصلا قابل پنهان کردن و سرپوشانی نیست و همگی نشان می‌دهد که سطح نگرانی از بابت آینده تا چه میزان بالاست. اما چند روز قبل در میانه‌ی این لحظات دشوار و پراسترس، تصویر بالا را با این عنوان در صفحه‌ی استاد دی‌داد دیدم “عکس دسته‌جمعی یادگاری سمپوزیوم خرداد ۰۴ (سومین سمپوزیوم امسال) ليگ فلاسفه که از بابت جنگ ۱۲ روزه با سه هفته تاخیر برگزار شد. “ من اولین چیزی که با دیدن تصویر دسته جمعی از این سمپوزیوم به ذهنم رسید همین صحنه از فیلم سقوط بود و همین دیالوگ از آن فیلم که می‌گوید “زندگی به نحوی ادامه خواهد یافت” و دیدن این تصویر در دل من همان امیدی را ایجاد کرد که شنیدن آن جمله، هشتاد سال قبل در دل تراودل یونگه ایجاد کرده بود.

بله زندگی از هر چیزی قدرتمندتر است.

زندگی مثل یک آب روان، دوباره جریان می‌یابد و راه خودش را در میان صخره‌ها و سنگ‌لاخ‌ها پیدا می‌کند و تا وقتی که زندگی جریان داشته باشد، امید هم وجود دارد. اینکه بعد از پایان چنین جنگی، سمپوزیوم‌ها دوباره آغاز شده به من می‌گوید که زندگی دوباره در حال آغاز شدن است و امیدها کم کم در حال روییدن است. اما دوستان عزیزم یادمان باشد که اگر کسی در آن لحظات دشوار به تراودل یونگه می‌گفت که کشور تو بزودی دوباره طعم صلح و آزادی و پیشرفت را می‌چشد، او به هیچوجه باور نمی‌کرد و تصور می‌کرد که چنین ادعایی صرفا جهت امید دادن به او گفته شده است. اما این اتفاق واقعا افتاد و آلمان خیلی زود خودش را پیدا کرد و به صدر ملل مترقی جهان رسید و چنین سرنوشتی برای کشور ما نیز دور از انتظار نیست.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *