“فلسفهی دیداد”. خیلی مهم است که ما الفاظ را به درستی به کار ببریم. دیداد فیلسوف است، نه صرفا به این علت که فلسفه خوانده است و فلسفه میداند، بلکه به این علت که فلسفهی خودش را بنیان نهاده است. چنانکه در دانشنامهها میگویند “سینمای کیارستمی” چون کیارستمی نیز سینمای خاص خودش را بنیان نهاده است که با هر سینمای دیگری متفاوت است. پس درست آن است که به جای دیدادِ فیلسوف و شخص دیداد، راجع به فلسفهی دیداد و نظریاتش سخن برانیم.
به قول سلطان سخن پارسی حضرت سعدی، گل همین پنج روز و شش باشد، وین گلستان همیشه خوش باشد، پس بهتر است که به جای اینکه به گل بپردازیم، بر گلستان تمرکز کنیم. اما فلسفهی دیداد که همان گلستان اوست، علیرغم شباهتی که به فلسفههای پیش از خود دارد، تفاوتهایی دارد که آن را کاملا از پیشینیان متمایز میکند، اگر فلسفه را یک زبان بدانیم، فلسفهی دیداد، یک لهجه از این زبان نیست، بلکه میتوان آن را در سطحی بالاتر و به عنوان یک گویش خاص و متفاوت از دیگر گویشها در نظر گرفت.
اول آنکه برخلاف فیلسوفان فلسفه فروشی که میخواهند فلسفهی غرب را مستقیما و بدون هیچ کم و کاستی، بر این منطقه از خاورمیانه تحمیل کنند، فلسفهی دیداد اصالتهای فرهنگی و تجربیات تاریخی این خطه را نادیده نمیانگارد. او در فلسفهاش، به دنبال راه حلی متناسب با این جغرافیا و این زمان این مرز و بوم و این خطه است. او با ژستی روشنفکر مآبانه، برای مردم این خطه، نسخهی آنارشیسم نمیپیچد، چه اینکه میداند مردم اینجا هنوز به نظم و قانونی نرسیده اند که بخواهند با آنارشیسم، از این قانون سرپیچی کنند.
فلسفهی دیداد، محل آرمان گرایی نیست. پس با نگاهی واقع گرایانه برای مردمی که هنوز با یکدیگر به صلح نرسیده اند، نسخهی دموکراسی نمیپیچد. فلسفهی دیداد، به جای تلاش برای حذف جریانهای فکری متضادش، بر رشد دیالکتیکی هگلی تاکید میورزد و از همین بابت، هر جریان فکری که رشد کند، به ناچار فلسفهی دیداد را به نوعی در تضاد با خودش مییابد که سعی بر مهار و تعدیل او دارد. این فلسفه همچون یک سیال، روزی در تقابل با افکار سنتی عمل میکند و دیگر روز، در تقابل با شبه مدرنیته و اگر روزی نیز مدرنیته غالب شود، با تفکری پست مدرن، در تقابل با آن قرار خواهد گرفت. فلسفهی دیداد، فلسفهی کوچه و بازار است، فلسفهی کف جامعه است. هدف فلسفهی دیداد افزودن بر مقالات و کتابهایی که در قفسهها خاک میخورند نیست. فلسفهی دیداد از طریق مدیای درست، به بطن جامعه خورانده میشود. این نگاه، بر مباحث کلاسیک فلسفی متمرکز نیست. او درک کرده که جامعهای که هنوز با بتسازی و شخصیتسازی مانوس است و هنوز راهی برای گفتگو نیافته است، آرای ویتگنشتاین و نوام چامسکی در فلسفهی زبان و آرای دیوید چالمرز و جان سرل در فلسفهی ذهن دردی را از او دوا نمیکند.
فلسفهی دیداد، برای دانشمند است، برای معلم است، برای مدیر است برای کارمند است، برای استاد دانشگاه است، فلسفهی دیداد حتی برای یک راننده تاکسی دور میدان ونک است. فلسفهی دیداد با رویکردی کاربردی، به درستی دریافته که تمام مباحث در نهایت بایستی به دست عموم اجتماع برسد و بر تک تک مسائل فردی و اجتماعی، نگاشت (map) شود. و این چیزیست که امروز جای خالیاش را همهمان احساس میکنیم، فلسفهای برای تمام زندگی. به امید آن روزی که با این تلاشها از جمله انتشار خود این کتاب با ارزش “کار دل”، فلسفه این آب حیات آدمی، در تمام جنبههای زندگیمان جریان یابد.
-اَبا اِباد