در اهمیت فعالیتهای اجتماعی برای دانشمند
طی دو ماه اخیر که فعالیتهای اجتماعی ترقیخواهانهی هموطنانم شدت بیشتری یافته است، چندین مرتبه شاهد این بودهام که تعدادی از دانشمندان و محققان، با ادعای بیطرف بودن جامعهی علمی و value-free بودن علم و دانش، از زیر بار مسئولیت
دشمنی دیکتاتورها با فلسفه و علم
در آغاز قرن بیستم، دانشمندان آلمانی، سرآمد دیگر دانشمندان جهان بودند. چهار دههی بعد، از این شهرت تنها پوستهای به جا مانده و افتخارات پیشین آلمانیها، تنها جزئی از تاریخ علم شده بود. علت اصلی این دگرگونی، به قدرت رسیدن
پیوستن به اعتصابات
حدود شش ماه از فعالیت من به عنوان science populariser در شبکههای اجتماعی میگذرد. در این مدت تقریبا در هر روز یک کار و در بعضی مواقع دو کار را منتشر کردهام، به طوریکه تعداد کارهای من تاکنون به بیش
قحطی بزرگ چین و سودای کنترل طبیعت
آیا ما میتوانیم طبیعت را کنترل کنیم؟ زمانی که تاریخ را ورق میزنیم، به مواردی برمیخوریم که عدهای از انسانها تلاش کردهاند تا طبیعت را تحت کنترل خود درآورند؛ اما در اکثر موارد با شکست سختی مواجه شدهاند و پاسخهای
ویکتور گلداشمیت
دوستان گرامی و همراهان عزیز، این هفته نیز همچون هفتهی گذشته، از بابت کشته شدن دختر بیگناه هموطنم #مهسا_امینی و همچنین کشته شدن تعداد زیادی از هموطنان آزادیخواهم (#freedomfighters)، قسمت جدید سری “نوبلیستهای فیزیک با اَبا عِباد” منتشر نخواهد شد.
تاثیر فلسفه بر علم
در اروپای پس از رنسانس، خردگرایی جان تازهای گرفت. اما این خردگرایی با خردگرایی پیش از رنسانس تفاوت مهمی داشت. در خردگرایی پیش از رنسانس و در یونان باستان، اصالت تماما به عقل داده میشد و یک نوع نگاه افراطی