اَبا اِباد

Marie Curie

سرقت علمی

از نظر من انجام کارهای پژوهشی به خودیِ خود دشوار است. شاید علت اینکه در کشورهای پیشرفته‌ی جهان در مقاطع تحصیلات تکمیلی، غالبا تعداد دانشجویان خارجی (بالاخص از کشورهای با وضعیت اقتصادی نامطلوب) از تعداد دانشجویان اهل همان کشور بیشتر است نیز همین باشد که اکثرا ترجیح می‌دهند به جای ادامه‌ی تحصیل در مقاطع بالاتر و صرف وقت و انرژی زیاد، سریعا وارد بازار کار شده و به درآمد بالا برسند. اما دشواری کارهای پژوهشی در ایران نسبت به خارج از ایران دو چندان است.

در ایران اکثر پروژه‌های تحقیقاتی دانشگاهی با مشکل گرنت مواجه هستند. قسمت زیادی از وقت دانشجو در فراهم آوردن مواد و تجهیزات آزمایشگاهی یا دریافت نوبت انجام یک تست (در پروژه‌های آزمایشگاهی) و یا در استفاده از چند ابررایانه‌‌ی محدود (در پروژه‌های شبیه‌سازی)، تلف می‌شود. از طرف دیگر دانشجو نه تنها از بابت انجام کار تحقیقاتی فاندی دریافت نمی‌کند، بلکه بعضا با هزینه‌ی شخصی بسیاری از موارد لازم جهت انجام پروژه‌ را فراهم می‌کند.

فکر می‌کنم اساتید دانشگاه‌های ایران به خوبی از این دست مشکلات آگاهی دارند. شاید نتوان از آن‌ها انتظار خاصی جهت رفع این مشکلات و موانع داشت، اما این بسیار ناراحت‌کننده و عجیب است که تعدادی از اساتید دانشگاه، دست به دستبرد فکری (Plagiarism) کارهای دانشجویان خود بزنند. چند سال قبل یکی از دوستانم که اتفاقا در یکی از دانشگاه‌های فنی مطرح ایران مشغول به تحصیل در مقطع دکتری بود، برایم تعریف می‌کرد که چطور مقاله‌ای که درفت آن را برای استادش ارسال کرده بود، به شکل کاملا اتفاقی در صفحه‌ی یکی از پایگاه‌های علمی مشاهده می‌کند که به نام استادش و اشخاص دیگری که در آن پژوهش نقشی نداشته‌اند، چاپ شده است. و عجیب‌تر اینکه این شخص، استاد تمام آن دانشکده بود و عملا خود از جهت ارتقاء، نیازی به آن مقاله نداشت. از نظر من این عمل غیراخلاقی نه تنها با روح علم و پژوهش سازگاری ندارد، بلکه مایه‌ی شرمساری و سرافکندگی‌ست. البته مواردی از این دست محدود به ایران نیست و مثال‌های زیادی برای آن در تاریخ علم وجود دارد.

به عنوان مثال، ژوسلین بل برنل در سال ۱۹۶۷ و زمانی که دانشجوی دکترای دانشگاه کمبریج بود، با دقت نظر و پشتکار خود نخستین تپ‌اخترها را کشف کرد.

اما در کمال ناباوری، نوبل فیزیک ۱۹۷۴ به استادش آنتوان هویش و همکارش ‌مارتین رایل اهدا شد. البته هویش و رایل نقش پررنگی در کشف تپ‌اخترها داشتند و نمی‌توان این رخداد را یک سرقت فکری نامید. اما انتقاد اصلی به خاطر عدم حضور بل برنل در بین برندگان و سکوت هویش و رایل بود. اما آن دو چه می‌توانستند بکنند؟ پاسخ من: در آگوست ۱۹۰۳ زمانی که پیرکوری خبردار شد که او به همراه هنری بکرل برای دریافت جایزه‌ی نوبل نامزد شده‌ است و اسم ماری کوری در بین نامزدها نیست، فورا نامه‌ای به کمیته‌ی نوبل نوشت که در این نامه‌ آمده است:

If it is true that one is seriously thinking about me (for the Prize), I very much wish to be considered together with Madame Curie with respect to our research on radioactive bodies

“اگر این خبر صحیح است که کسی به طور جدی به من فکر می‌کند (برای دریافت جایزه)، من بسیار آرزو دارم با توجه به تحقیقات ما در مورد اجسام رادیواکتیو به همراه مادام کوری (برای دریافت جایزه) در نظر گرفته شوم.” نوبل فیزیک سال ۱۹۰۳ به هنری بکرل، پیر کوری و همچنین ماری کوری تعلق گرفت.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *