طی دو ماه اخیر که فعالیتهای اجتماعی ترقیخواهانهی هموطنانم شدت بیشتری یافته است، چندین مرتبه شاهد این بودهام که تعدادی از دانشمندان و محققان، با ادعای بیطرف بودن جامعهی علمی و value-free بودن علم و دانش، از زیر بار مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی کرده و بدون هیچ تغییر رویکرد و رویهای، به فعالیتهای خود، درست به مانند گذشته ادامه میدهند. این نگاه غالبا بر ایجاد یک مرزبندی خیالی میان علم و سیاست براساس قواعد معرفت شناسی (اپیستومولوژی) تاکید دارد.
اما منشا چنین تفکری کجاست؟
علم و دانش دقیقا مشروعیت خود را از این جهت به دست میآورد که رویههای به کار رفته در آن، مداخلات ذهنی دانشمند همچون مفروضات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ایدئولوژیها و ارزشهای شخصی دانشمند را فیلتر میکند و منظور از value-free بودن علم و دانش نیز همین است. یک دانشمند بایستی نتایج تحقیقات علمی خود را صادقانه و بدون انگیزههای درونی یا بیرونی (همچون انگیزههای سیاسی و ایدئولوژیک) منتشر کند. همچنین یک دانشمند نبایستی دادههای نادرست و تحریف شده ارائه داده یا نتیجهگیریهای غیرقابل اثبات انجام دهد. این موضوع، باعث شده است که تعدادی از دانشمندان سعی کنند خود را بیطرف نشان داده و از فعالیت در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فاصله بگیرند.
اما یک دانشمند با دوری از اجتماع و فعالیتهای اجتماعی، تحقیقاتی ارائه میدهد که در همان محیط آزمایشگاه باقی مانده، اثربخشی خاصی نداشته و نهایتا شکست خواهد خورد. دانشمندانی که تحقیقات مهمی انجام میدهند و به نتایج مهمی دست مییابند، اما از بحث دربارهی پیامدهای آنها خودداری میکنند، در نهایت با بیاثر کردن علم و تحقیقات علمی، به علم ضربه میزنند.
به عنوان مثال، آیا کلر کامرون پترسون Clair Cameron Patterson، ژئوشیمیدان معروف آمریکایی که تحقیقات و مبارزاتش، منجر به ممنوعیت استفاده از سرب به عنوان افزودنی در بنزین شد، بایستی تنها نتایج تحقیقات خود را در یک ژورنال علمی منتشر میکرد و با این بهانه که علم بایستی از سیاست دور بماند، مبارزه در این راستا را رها میکرد؟
از سوی دیگر، فعالیتهای صحیح فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، منافاتی با value-free بودن دانش نداشته و دانشمند به عنوان عضو تاثیرگذاری از جامعه که به واسطهی بودن در آن جامعه به این جایگاه علمی رسیده است و بدین شکل مدیون اجتماع است، نمیتواند خود را منفک از اجتماع تصور کرده و بیحرکتی و بیعملی خود را توجیه کند.