جنبش دانشجویی (student activism یا campus activism) پدیدهای است که شاید تاریخ آغاز آنها با تاسیس نخستین دانشگاهها همزمان بوده باشد. این جنبشها محدود به کشور یا منطقهی خاصی نبوده و یک پدیدهی جهانیست.
جالب اینجاست که در طول تاریخ، جرقههایی که موجب برانگیخته شدن جنبشهای دانشجویی شده است تنها محدود به موضوعات آکادمیک نبوده و در بسیاری موارد موضوعات فراآکادمیک همچون سیاست دولتها را نیز شامل میشده است. نکتهی جالب دیگر اینکه به صورت کلی، میزان تاثیر دانشجویان بر جوامعی که بدان تعلق دارند، در کشورهای در حال توسعه بیش از کشورهای صنعتیست. علت این امر میتواند این باشد که در این جوامع، بخش عمدهی قشر باسواد جامعه، دانشجویان هستند. از لحاظ تاریخی، همواره در مواقع بحرانی، فعالیتهای دانشجویی یک نیروی حیاتی برای تغییرات اجتماعی بوده است. دانشجویان در سراسر جهان همواره در خط مقدم جنبشهای با هدف ترویج دموکراسی و حقوق بشر بودهاند. جنبشهای دانشجویی در طول تاریخ، دیکتاتورهای قدرتمند و حکومتهای نظامی را سرنگون کرده است و مهر پایان به جنگهای بزرگی زده است.
جنبشهای دانشجویی اغلب به عنوان وجدان بیدار ملتها عمل کرده و در مواقع آشفتگی، آرمانها و آرزوهای ملتها را به مردمانشان یادآوری میکند. بنابراین به هیچ عنوان جای تعجب نیست که سرکوبگرترین حکومتهای جهان، فعالان دانشجویی را زندانی میکنند یا به قتل میرسانند؛ یا اینکه در مواقع بحرانی دانشگاهها را تعطیل میکنند و یا قوانین سختگیرانهای برای آنچه میتواند و آنچه نمیتواند در دانشگاه تدریس شود، وضع میکنند. کسانی که در رأس قدرت هستند، اغلب حتی بهتر از فعالان دانشجویی، اهمیت و خطرات جنبشهای دانشجویی را درک میکنند. البته فعالیتهای دانشجویی علاوه بر اینکه برای جوامع مفید هستند، برای دانشجویان نیز مزایای زیادی دارند. دانشجویی که در این فعالیتهای دانشجویی مشارکت میکند، به نوعی احساس هدفمندی دارد.
همچنین ممکن است در این بین موضوعی را بیابد که احساس کند در آن مورد دغدغه دارد و علاقهمند است بیشتر بدان بپردازد. همچنین در افرادی که در این جنبشها با یکدیگر همکاری میکنند، یک احساس اجتماعی شکل میگیرد.