اَبا اِباد

The efforts of alchemists

در ارزش اشتباهات علمی

در یکی از کلاس‌های دانشگاه، یکی از اساتید در ضمن طرح درس، سوالاتی را مطرح می‌کرد تا دانشجویان را بیشتر درگیر بحث کند. تا جایی که به خاطر دارم حدود شش سوال پرسیده شد و من سعی کردم برای هریک از آن‌ها ابتدا توضیحی ارائه داده و سپس پاسخ دهم. از بین شش مرتبه‌ای که من پاسخ دادم، تنها دو مرتبه پاسخ کاملا درست، یک مرتبه پاسخ تا حدودی درست، یک مرتبه توضیح خوب با پاسخ اشتباه و دو مرتبه پاسخ من کاملا اشتباه بود.

روش این استاد این بود که با کنار گذاشتن حدسیات اشتباه، رفته رفته ما را به پاسخ صحیح‌تر نزدیک کرد که به نظر من روش جالبی برای آموزش است.

اما جدا از ارزش این روش از نظر آموزشی، باید بدانیم که عدم موفقیت توضیحات و نظریات علمی، بخش جدایی ناپذیر علم است. هر پژوهشگری در آزمایشات خود ممکن است بارها و بارها شکست بخورد و با نتایج متناقضی روبرو شود. مخصوصا اگر موضوع پژوهش شما، موضوع روز بوده و در لبه‌های علم حرکت کنید، چنین شکست‌هایی کاملا قابل انتظار است. اما با فهم صحیح اشتباهات، کم‌کم به پاسخ درست نزدیک می‌شوید. تاکنون سخنان بسیاری درباره‌ی اهمیت و ارزش و حتی لزوم اشتباه کردن گفته شده و هرکسی حتما بارها آن‌ها را خوانده است و احتمالا تعدادی از این جملات را به یاد داشته باشد. اما چیزی که من در اینجا قصد دارم بدان بپردازم، از این جهت نیست. بلکه در اینجا هدف من، لزوم انتشار نتایج منفی است. البته جامعه‌ی علمی تقریبا در اکثر موارد برای پژوهش‌های شکست خورده ارزشی قائل نیست. اگر نتایج آزمایشات و پیش‌بینی‌های نظریه‌ی شما با یکدیگر همخوانی نداشته باشد، ژورنال‌های علمی در غالب موارد، مقاله‌ی علمی شما را رد کرده و از چاپ آن خودداری خواهند کرد. به همین علت، بیشتر دانشمندان در چنین مواردی، حتی این زحمت را به خود نمی‌دهند که نتایج منفی خود را به مراجع علمی ارائه دهند. از نظر من، کمترین ارزش اعلام و انتشار نتایج منفی این است که دیگران را از تکرار همان اشتباه باز می‌دارد. از طرف دیگر ممکن است یک اشتباه کوچک در قسمتی از پژوهش، منجر به شکست آن شده باشد و این قسمت از دید خود محقق پنهان مانده باشد، اما محقق دیگری به این اشتباه کوچک پی برده و آن را اصلاح نماید. در بهترین حالت نیز ممکن است محققان دیگر از روش‌های به کار رفته‌ در آن پژوهش ایده گرفته و کارهای بزرگی با نتایج مثبت ارائه دهند.

به عنوان مثال، در سال ۱۹۳۵، آلبرت اینشتین، بوریس پودولسکی و ناتان روزن، آزمایشی فکری طراحی کردند که به عنوان پارادوکس EPR شناخته می‌شود.

آن‌ها در مقاله‌ای سعی داشتند مبانی فلسفی مکانیک کوانتومی را به چالش بکشند. هرچند این پارادوکس، بعدا و در سال ۱۹۶۴، توسط جان استوارت بل رد شد، اما این مقاله تاثیرات عمیقی بر تفسیر مکانیک کوانتومی داشت. البته در این مورد و موارد مشابه، محققان تصور کرده‌اند که توضیحات آن‌ها صحیح است و به همین علت آن را منتشر کرده‌اند. اما اینکه پژوهشگرانی نتایج منفی خود را منتشر کنند، من نمونه‌های زیادی سراغ ندارم و شاید این روند نیاز به بازنگری دارد.

تصویر: به عنوان یک مثال معروف از ارزش اشتباهات و شکست‌های علمی، می‌توان به تلاش‌های ناموفق کیمیاگران نام برد. علیرغم اینکه کیمیاگران هیچگاه موفق نشدند سرب یا مس را به نقره و طلا تبدیل کنند، اما تلاش‌های آنان منجر به کشف بسیاری از مواد شیمیایی و فرآیندهای شیمیایی گردید. تا جایی که نام علم شیمی را (chemistry) از همان کیمیاگری (alchemy) گرفته‌اند.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *