امروزه بیشتر کارهای علمی در غالب تیمها و گروههای تحقیقاتی صورت میگیرد.
تنها طی بیست سال گذشته، میانگین تعداد نویسندگان مقالات تحقیقاتی، از سه نفر به شش نفر به ازای هر مقاله افزایش يافته است. این آمار به خوبی میزان افزایش فعالیتهای پژوهشی گروهی را نشان میدهد. اندازهی این گروهها از گروه کوچکی از محققان در یک آزمایشگاه کوچک در یک دانشگاه گرفته تا آزمایشگاهی بزرگ همچون شتابدهندهی سرن که از چندین هزار محقق از رشتهها و دانشگاههای مختلف و با ملیتهای گوناگون تشکیل شده، متفاوت است. تنها در آزمایش اطلس شتابدهندهی سرن، حدود ۳۰۰۰ دانشمند درگیر هستند تا بلکه بتوانند مرزهای علوم بنیادین را اندکی جابجا کنند. یکی از نکاتی که میتوان گفت در پژوهشهای گروهی تا حد زیادی مغفول مانده است و بایستی بدان توجه شود، لزوم پیشرفت مهارتهای رهبری در بین دانشمندان است.
در واقع رهبری علمی یک نقش است نه یک موقعیت شغلی.
افزایش مهارتهای رهبری میتواند در ایجاد انگیزه در یک تیم تحقیقاتی و تسریع رسیدن به اهداف آن تیم، موثر باشد. بدون یک رهبری موثر شاید نتوان از مهارتهای متنوع تک تک اعضای یک تیم تحقیقاتی بهره برد. از آنجایی که تحقیقات علمی پیچیده بوده و نیاز به خلاقیت دارد، ایجاد محیطی امن و حمایت کافی از طرف رهبر تیم، میتواند به رشد این مهارتها کمک کند. به شخصه در محیطهای آکادمیک بارها شاهد بودهام که بعضی اساتید که توانستهاند این مهارتها را در خود پرورش دهند، حتی با تیمهای کوچک و امکانات نه چندان زیاد، نتایج بسیار درخشانی گرفتهاند، اساتیدی که به جای اینکه تمام بار مسئولیت را بر دوش دانشجویان بگذارند، با درک مسئولیت خود، برای دانشجویان الهامبخش بوده، از آنها حمایت کرده و برایشان احترام قائل هستند. از آنجایی که فضای علمی، فضایی مملو از ناکامی، فشار و شکست است، رهبری علمی یک مسئولیت بزرگ است و کسانی که این مسئولیت را بر عهده دارند، بایستی همواره به دنبال افزایش مهارتهای رهبری در خود باشند تا بتوانند در موارد حساس، نقش خود را به درستی ایفا کنند.