اَبا اِباد

Literature and Poems

قطعه‌ی ادبی

آنگاه که درختی شکوفه دهد

غنچه‌ای باز شود

پرنده‌ای شاخ و برگی از برای ساختن لانه‌ای برگیرد

و صدای شادی کودکان

و نغمه‌های زنان

و فریاد و غریو نویددهندگان

از بهاری دوباره خبر دهد

دوباره بیدار خواهیم‌ شد

و وزش اولین باد بهاری

چین و چروک‌های زمستان سخت را

باز از چهره‌ی‌ پدر خواهد زدود

و باران بهاری باز

سپیدی گیسوان مادر را خواهد شست

آنگاه که بر هر کوی و برزنی

ساز و آوازی به پاست

تا فراموشی غم

رقص کنان خواهم‌ رفت

و بر این خواب ثقیل

در شب دور و دراز

لگدی خواهم زد

تا که از یاد برم

قهقهه‌ی زشتش را

و بر این‌ کلبه‌ی محزون فراموش شده

بازگویم از نور

بازگویم ز سرور

بازگویم ز سرود

_ اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *