خیلیها از من سوال میکنند که موضوعات پستهای من چطور انتخاب میشود و چگونه تنوع موضوعات علمی در نوشتارهایم، اینقدر بالاست. من روشهای مختلفی برای انتخاب موضوعات دارم و براساس این اصل که جوینده یابنده است، همواره در جستجوی موضوعات جدید هستم. فرآیند انتخاب موضوع خود یک فرآیند زمانگیر بوده و نیاز به تفکر سنگین دارد. این موضوعات گاهی اوقات از تماشای یک فیلم، خواندن یک مقاله یا یک خبر، دیدن یک عکس و مواردی از این دست به ذهنم میرسد. گاهی از اوقات نیز، با توجه به کامنتهای ذیل پستهایم در مییابم که چه موضوعی نیاز به بحث و بررسی دارد. اما یکی از منابعی که در یافتن موضوعات جدید به من کمک زیادی میکند گفتگو با افراد است.
طی سالیانی که فعالیتهای پژوهشی در زمینهی فلسفه و علم داشته ام، فکر میکنم دو چیز را خیلی خوب یاد گرفته ام: خوب پرسیدن و خوب گوش دادن.
من همواره علاقه دارم از افراد مختلف، در زمینهای که در آن تخصص دارند، سوال بپرسم. برای سوال پرسیدن نیز معیارم نه مدرک دانشگاهی و نه شغل و طبقهبندیهای اینچنینی نیست، بلکه معیارم تخصص است. فردی که سالها در زمینهای مطالعه یا فعالیت داشته است، مطمئنا به جنبههایی از مساله پی برده است که برای من، مدت زمان زیادی مورد نیاز است تا به آن جنبهها پی ببرم. به عنوان مثال، مدتی قبل که در ایران، خودروی من دچار مشکل فنی شده بود، زمانی که یک یدککش برای حمل آن آمد، در طول مسیر، مرتبا از رانندهی جوان در مورد یدککشها سوال میپرسیدم. رانندهی جوان ابتدا تصور کرد که من قصد دارم وارد این حرفه شوم و نسبت به سوالات من، گارد داشت. اما بعد از مدت زمانی و با دیدن اشتیاق و علاقهی من، پاسخهای کامل و دقیقی ارائه میداد. در پایان مسیر، از اینکه کسی اینقدر در مورد تخصصش از او سوال پرسیده است، بسیار خوشحال بود. من هم بسیار خوشحال بودم چون چیزهای زیادی از او یاد گرفتم.