اگر به نور با یک نگاه کلاسیک به عنوان موج نگاه کنیم، نور به صورت خط راست حرکت میکند. این نور ممکن است در مسیر حرکت خود درون یک مدیوم، با ذراتی برخورد کند و مسیر حرکت آن، تغییر نماید. به این پدیده پراکنش نور یا light scattering گفته میشود.
اما نوع پراکنش نور، بسته به اندازهی ذرات متفاوت است. ما میدانیم که طول موج نور مرئی بین ۳۸۰ نانومتر (مربوط به نور بنفش) تا ۷۲۰ نانومتر (مربوط به نور قرمز) است. مولکولهای موجود در اتمسفر عمدتا اکسیژن و نیتروژن هستند که مولکولهای بسیار کوچکی هستند. این مولکولها میتوانند نور با طول موج کوتاه تر یعنی نور آبی و بنفش را دچار پراکنش کنند. به همین علت، نور آبی دچار پراکنش شده و در آسمان بیشتر دیده میشود و ما آسمان را آبی میبینیم. شاید بپرسید که چرا ما آسمان را بنفش نمیبینیم.
اولا میزان نور بنفش در نور خورشید کمتر از نور آبی است و همان مقدار نیز، تا حد زیادی در قسمتهای بالایی جو، دچار پراکنش میشود. اما از آن مهمتر این است که ما در شبکیهی چشممان، سه نوع اصلی گیرندهی رنگ داریم که عبارتند از گیرندهی قرمز، آبی و سبز. این عبارت که همهی رنگها از این سه رنگ تشکیل شده اند چندان صحیح نیست. بلکه چشم ما همهی رنگها را با ترکیب این سه رنگ تشخیص میدهد. پس ما نور بنفش آسمان را نیز، به رنگ آبی میبینیم. همچنین علت قرمز بودن آسمان در هنگام طلوع و غروب آفتاب، به کمک پراکنش نور قابل توجیه است. بدین صورت که از آنجایی که در این زمانها، خورشید در افق قرار دارد، نور آبی که پراکنده میشود، دیگر در بالای سر ما نیست و در فاصلهی بسیار دور است. اکنون تنها نورهای قرمز باقی مانده و به بالای سر ما رسیده است.
حال تصور کنید اندازهی این ذرات را کمی افزایش دهیم. مثلا در ابرها. ذرات آب موجود در ابرها بسیار بزرگتر از مولکولهای اکسیژن و نیتروژن و چیزی در حدود ۲۰ میکرومتر است. این ذرات آنقدر درشت هستند که میتوانند تمامی طول موجهای نور را دچار پراکنش کنند. از آنجایی که تمامی طول موجهای نور، دچار پراکنش شده است، ما ابرها را با همهی طول موجهای نور یعنی رنگ سفید (ترکیب تمامی نورها) مشاهده میکنیم. همچنین اگر ابرها ضخیمتر باشند، نور کمتری به قسمتهای پایینی میرسد و این قسمتها به شکل تاریک دیده میشوند. تمامی این پدیدهها، به کمک اثر تیندال (Tyndall Effect) توجیه میشود.