این تصویر مربوط به گفتگوی سه نفر از فیزیکدانان شناخته شدهی حال حاضر دنیاست که سال گذشته توسط انستیتو هنر و ایده انگلستان برگزار شده است. موضوع این گفتگو نظریهی جهانهای موازیست. موضوعی که ریشهی آن در ابرانطباق کوانتومی (quantumsuperposition#) است. در ابرانطباق کوانتومی، یک سیستم همزمان در ترکیبی از حالتهای مختلف قرار دارد تا وقتی که مشاهده صورت گیرد. به محض اینکه مشاهده انجام شود، آن سیستم به یکی از حالتهای ممکن تقلیل مییابد.
در مثال گربهی شرودینگر، گربهای درون جعبه قرار دارد و کنار آن درون جعبه یک مادهی رادیواکتیو قرار دارد که ممکن است گربه را بکشد یا نکشد. در این حالت، تا وقتی شما درب جعبه را باز نکنید، این گربه هم زنده است هم مرده. پس گربه در یک وضعیت ابرانطباق بین مرگ و زندگی قرار دارد. اما به محض اینکه جعبه را باز کنید، گربه را یا مرده مییابید یا زنده. اما در اینجا قصد ندارم به موضوع ابرانطباق کوانتومی و جهانهای موازی بپردازم.
بلکه رویکرد این سه فیزیکدان در این گفتگو برایم جالب بود. از یک سو، راجر پنروز (شخصی که در وسط نشسته و دستش زیر چانهاش است) قرار دارد که از بابت تحقیقات گسترده اش روی نسبیت عام، موفق شده است در سال ۲۰۲۰ نوبل فیزیک را از آن خود کند. او که پیش از اینکه یک فیزیکدان باشد، یک ریاضیدان است بر این باور است که نظریهی کوانتوم علیرغم اینکه در توصیف پدیده ها بسیار موفق عمل کرده، یک نظریهی ناقص است و جهان نمیتواند اینگونه عمل کند. حال اینکه نظریهی جهانهای موازی اساس و پایه و اصالت خود را از تشابه جهان با ابرانطباق کوانتومی میگیرد. حتی ریاضیات قوی نیز آن را پشتیبانی نمیکند.
در سوی دیگر زابینه هوسنفلدر (آن خانم در سمت راست تصویر) از انستیتو مطالعات پیشرفتهی فرانکفورت، معتقد است که ما اساسا در آیندهای نزدیک نخواهیم توانست نظریهی جهانهای موازی را مورد آزمایش قرار دهیم و شواهدی برای آن ارائه کنیم، چرا که برای یافتن چنین مشاهداتی، به شتاب دهندهای با ابعاد کهکشان نیاز داریم.
اما در سوی دیگر میچیو کاکو (در مانیتور) نشسته و دلیل قوی برای اثبات نظریهاش ندارد. نظریهی او فقط زیباست و خودش نیز زیبا صحبت میکند و مخاطب عام را به خود جلب میکند. در پاسخ به راجر پنروز میگوید اگر ایدهی جهانهای موازی را بپذیریم، مسائل مربوط به تکینگی در سیاه چالهها به سادگی حل میشود،
اما وقتی راجر پنروز میپرسد “چگونه؟” از پاسخ به او عاجز است.
در پاسخ به هوسنفلدر میگوید همانطور که قبلا فکر میکردیم نمیشده ولی خیلی زود توانستهایم، پس اینجا هم خیلی زودتر از پیشبینی میتوانیم چنین آزمایشاتی انجام دهیم اما مجددا در پاسخ به سوال “چه نوع آزمایشی؟” طفره میرود. در سمت دیگر، تماشاگران این گفتگو نشسته اند که مرتبا میچیو کاکو را تشویق میکنند.
پینوشت ۱: تعریف علم مشخص است. اگر کل دنیا کسی را به خاطر نظریهاش، ایستاده و نشسته تشویق کنند، اگر برای آن نظریه، مشاهدهای وجود نداشته باشد، نمیتوان نام علم بر آن نهاد.
پینوشت ۲: این ضعف بسیاری از دانشمندان است که نمیتوانند با عموم جامعه ارتباط برقرار کنند. در چنین وضعیتی، انواع و اقسام ایدهها و نظریات غیرعلمی در جوامع منتشر میشود.
پینوشت ۳: دانشمندان زیادی در جهان به نظریهی جهانهای موازی نپرداخته اند. با این حال کتابهای علمی تخیلی زیادی در این رابطه نوشته شده است. تخیل پیش از علم میآید.