امروز یک روز سرد پاییزی در سال ۱۹۲۲ است و لئونارد تامپسون، نوجوان ۱۴ ساله، روزهاست که در اثر دیابت در تخت بیمارستان تورنتو خوابیده است و با مرگ دست و پنجه نرم میکند. دیابت امانش را بریده و تنها درمانی که پزشکان برای این بیماری سراغ دارند، این است که لئونارد چیزی نخورد تا دیابت او را از پای در نیاورد. از طرف دیگر، این گرسنگی مداوم باعث ضعیف شدن لئونارد شده و وزن او به ۳۰ کیلوگرم رسیده است. لئونارد در اثر دیابت مرتبا به کمای دیابتی میرود و دوباره بعد از مدتی برمیگردد.
خانوادهی لئونارد که دیگر از زنده ماندن او ناامید شده اند، پیشنهاد پزشکان برای تزریق داروی جدیدی را میپذیرند که شاید شانس زنده ماندن لئونارد جوان را افزایش دهد. دارو پیش از این روی هیچ بیمار دیگری امتحان نشده است. پزشکان اسم این دارو را انسولین گذاشته اند. انسولین به تازگی، یک سال قبل توسط پزشک جوان اهل لندن به نام فردریک بانتینگ، کشف شده است. یک سال قبلتر، بانتینگ به تحقیق در مورد نقش پانکراس در تنظیم سوخت و ساز قند و کربوهیدرات علاقه مند شده بود.
این ایده به ذهن بانتینگ خطور کرد که شاید بتوان ترشحات غدهی پانکراس را استخراج کرد و به بیماران دیابتی که مشکل سوخت و ساز قند دارند تزریق کرد. بانتینگ همان زمان ایده اش را با فیزیولوژیست معروف دانشگاه تورنتو، مکلئود در میان گذاشت و توانست او را قانع کند تا از تحقیقات او پشتیبانی کند. حالا آنها توانسته اند آن ماده را از پانکراس حیوانات استخراج کنند و میخواهند این داروی جدید را روی لئونارد کوچک امتحان کنند. امروز یعنی یازدهم ژانویهی ۱۹۲۲، لئونارد اولین دز انسولین را دریافت میکند.
دو هفته بعد یعنی بیست و سوم ژانویهی ۱۹۲۲، لئونارد دومین دز انسولین را دریافت میکند.
نتایج خیره کننده است و حال لئونارد به سرعت رو به بهبودی است. اینجا یک معجزه رخ داده است. لئونارد اولین بیماری دیابتیست که از مرگ حتمی نجات پیدا کرده است. یک سال بعد یعنی سال ۱۹۲۳، بانتینگ و مکلئود نوبل فیزیولوژی و پزشکی را از بابت این کشف مهم دریافت میکنند. صد و دو سال بعد و در سال ۲۰۲۴، یک بیمار دیابتی به جای بودن در بستر مرگ، در محل کارش حضور دارد و حتی بیشتر از همکارانش کار میکند. با همکارانش به صرف نهار میرود و نه تنها مانند لئونارد رژیم گرسنگی نگرفته، بلکه از همهی همکارانش بیشتر غذا میخورد.
بعد از تمام شدن غذا دیگر وارد کمای دیابتی نمیشود. فقط پک انسولین را روی میز میگذارد و یک انسولین روی شکم خود تزریق میکند و از ادامهی روزش لذت میبرد. این همان معجزهی علم است.
– اَبا اِباد