اَبا اِباد

انیمیشن پاندای کونگ‌فوکار ۳

فلسفه جامعه گرایی

اولین درس در فلسفه‌ی اخلاق (#moralphilosophy) این است که هیچ نظریه‌ی اخلاقی نداریم که صد در صد و در تمام شرایط درست باشد. شما هر نظریه‌ی اخلاقی را بگیرید و سعی کنید بر همه‌ی شرایط آن را تعمیم دهید، بالاخره مثالی پیدا می‌شود که فرمول اخلاقی شما در آنجا درست عمل نکند. همین موضوع فلسفه‌ی اخلاق را به یکی از حوزه‌های جذاب تبدیل می‌کند. شما همواره نیاز دارید که پیرامون مسائل جدید، به بحث و تبادل نظر و تفکر بپردازید تا ببینید در این مورد، کدام نظریه‌ی اخلاقی بهتر عمل می‌کند. اما چند روز قبل دیدم شخصی در لینکتین نگران است که من نمی‌توانم برای فرزند نوجوان خودم توضیح دهم که چرا وطن از پدر و مادر مهم‌‌تر است؟

اما این مساله نه تنها جای نگرانی ندارد بلکه به نظر من، آن نوجوان یک فیلسوف زنده درون خودش دارد که می‌پرسد اصلا چه کسی گفته وطن از پدر و مادر مهم‌تر و باارزش‌تر است؟

سوال بنیادین‌تر این است که چرا دیگران اعم دوستان، اعضای خانواده یا جامعه، همچون شخص خود من اهمیت دارند؟

اینکه چرا دیگران در اطراف من نیز اهمیت دارند را فلسفه‌ای تحت عنوان فلسفه‌ی جامعه گرایی (Communitirism Philosophy) به ما توضیح می‌دهد. بدون فوت وقت، من قسمتی از کتاب “در پی فضیلت (After Virtue)” نوشته‌ی السدیر مک‌اینتایر، فیلسوف اسکاتلندی-آمریکایی را در اینجا می‌آورم که فکر می‌کنم به بهترین شکل، در این زمینه استدلال کرده است. و اما ترجمه: “انسان اساسا یک حیوان قصه‌گوست (storytelling animal). این بدین معناست که من تنها زمانی می‌توانم به این سوال که *من چه‌ کاری می‌خواهم انجام دهم؟* پاسخ دهم که پیش از آن به این سوال *من خودم را متعلق به چه داستانی یافته ام؟* پاسخ داده باشم.

ما نمی‌توانیم به تنهایی به دنبال خوبی و فضیلت باشیم. ما همگی با داشتن یک هویت خاص اجتماعی، به شرایط مختلف نزدیک می‌شویم. من پسر یا دختر کسی هستم، من اهل این شهر یا آن شهر هستم، من عضو این گروه یا آن قبیله هستم یا من دارای این ملیت هستم. پس چیزی که برای من خوب است، باید برای کسانی‌ که چنین نقش‌هایی نسبت به من دارند نیز خوب باشد. من از گذشته‌ی خانواده‌ام، شهرم، قبیله‌ام و ملتم، چیزهای مختلفی اعم از انواع ویژگی‌ها، انتظارات و تعهدات را به ارث برده ام و نسبت به آن‌ها مدیونم. این بخش زندگی من، نقطه‌ی شروع (زیست) اخلاقی من است. این چیزی‌ست که تا حدی به زندگی من ویژگی اخلاقی می‌دهد.” بله به نظرم السدیر مک‌اینتایر به درستی به این موضوع اشاره می‌کند که چگونه عضو یک اجتماع بودن، برای ما وظایف اخلاقی به همراه دارد و ما نمی‌توانیم نسبت به دیگرانی که داستان زندگی ما به بودن آن‌ها تعریف می‌شود، بی‌تفاوت باشیم.

اکنون فکر می‌کنم که استدلال جامعه‌گرایان، تا حدودی پاسخ سوال دوم فیلسوف درون آن نوجوان را داده باشد. اما سوال اول همچنان بی‌پاسخ ماند، اینکه ما چطور می‌توانیم مشخص کنیم که کدامیک از اجزای داستان ما، بایستی برای ما اولویت داشته باشد؟ من بحث پیرامون این سوال را، به نوشتار دیگری موکول می‌کنم تا ما نیز به فیلسوف درونمان فرصتی بدهیم که آزادانه به تفکر پیرامون این موضوعات بپردازد.

 

ویدئو : در انیمیشن پاندای کونگ‌فوکار ۳، پاندا در تمام فیلم به دنبال این بود که به این سوال پاسخ دهد که من چه کسی هستم؟ در این صحنه، وقتی اطرافیان او، نسبتشان با او را یادآوری کردند و یکی گفت a father، دیگری گفت a friend و… او تعریف خودش را بازیافت و توانست به زندگی بازگردد.

– اَبا اِباد

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *