اَبا اِباد

شادی مصنوعی

شادی مصنوعی

شما وقتی ناراحت باشید، چطور خودتان را خوشحال می‌کنید؟ آیا صبر می‌کنید تا دوباره حالتان روبراه شود؟ اگر کمی ناراحت‌تر باشید چطور؟ مثلا کمی قدم می‌زنید؟ یا دوستی را ملاقات می‌کنید؟ یا اینکه یک فیلم کمدی می‌بینید تا کمی ببخندید؟ اگر ناراحتی‌تان از این حرف‌ها بیشتر باشد چطور؟

شاید کمی گریه می‌کنید تا سبک شوید. اگر خیلی بیشتر ناراحت باشید، اطرافیانتان به شما پیشنهاد می‌کنند که به یک سفر بروید یا مثلا شرکت در برنامه‌های طبیعت‌گردی را آغاز کنید. اگر از این هم بیشتر ناراحت باشید، شاید کار بزرگی را آغاز کنید که به قول استاد دی‌داد، غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنید. اگر خیلی خیلی ناراحت باشید و این ناراحتی مدت زیادی به طول بیا‌نجامد و هیچ نشانه‌ای از بهبودی در خود مشاهده نکنید و تاثیر آن به حدی شود که زندگی روزمره‌ی شما تحت الشعاع قرار بگیرد، آنوقت احتمالا کم کم به مراجعه به یک روانشناس و تراپیست فکر می‌کنید.

با پرس و جو از دوست و آشنا، یک روانشناس خوب که هم در کار خودش، تخصص علمی دارد و مهمل نمی‌بافد و هم اینکه معنای انسانیت را به درستی درک کرده است، پیدا می‌کنید. البته ممکن است قبل از آن، مدتی از زمان و پولتان را پیش تراپیست‌های دیگر از دست داده باشید و تاثیر مثبتی نیز در احوالتان مشاهده نکرده باشید. آنوقت که آن روانشناس خوب را پیدا می‌کنید، او تازه می‌خواهد با شما صحبت کند، شخصیت شما را بشناسد، کمی از گذشته‌تان بداند، به قول خودشان طرحواره ها را در شما پیدا کند. و البته هرچقدر هم آن روانشناس یا تراپیست کارش خوب باشد، باز هم تضمینی وجود ندارد که بعد از ۶ ماه یا یک سال حالتان کاملا خوب شود و مثل روز اولتان شوید.

از طرف دیگر هزینه‌ی زیادی نیز برای درمان پرداخته اید؛ قاعدتا نمی‌توانید انتظار داشته باشید روانشناسی که کارش خوب است، کمتر از دیگران از شما پول بگیرد. اما حالا فرض کنید در صد سال بعد زندگی می‌کنید. دانشمندان علوم اعصاب که حالا خودشان مرده‌اند، صد سال قبل زحمت کشیده اند و فهمیده اند که تمام حالات روحی و روانی ما، متاثر از الگوریتم‌های شیمیایی درون بدن ماست. مثلا فهمیده اند علت افسردگی ترشح فلان ماده‌ی شیمیایی در بدن است. یا علت آن بدخلقی فعال شدن فلان مکانیزم در مغز انسان است. حتی ناراحتی انسان از یک اتفاق ناگوار خارجی مثل از دست دادن یکی از نزدیکان یا شکست در یک رابطه‌ی رمانتیک، در نهایت خودش را از طریق فعال کردن فرآیند دیگری در مغز انسان نشان می‌دهد.

این دانشمندان وقتی این موضوع را فهمیدند، از خودشان پرسیدند که چرا ما یک دارویی درست نکنیم که این مکانیزم‌های غم و ناراحتی را غیرفعال کند و برعکس آن مکانیزم‌های شادی و خوشی را فعال کند؟ بعد از چند سال تحقیق روی آن دارو، توانستند دارویی بسازند که هیچ عوارض و ضرر و زیانی هم برای شخص ندارد. آنوقت در صد سال بعد، چه چیزی مانع این می‌شود که شما در زمان ناراحتی از این دارو استفاده نکنید؟

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *