چیزی که رشد نکند، میمیرد. این یک ضرب المثل روسیست که درون خود مفهوم دیالکتیک را به خوبی نشان میدهد. اگر چیزی توسعه نیابد، نیروی مخالفی که در مقابل آن وجود دارد، آن را تضعیف میکنند و آن را از بین میبرد. فرض کنید شما صاحب یک برند هستید و محصولی را به بازار عرضه میکنید و به جایگاه خوبی نیز در بازار میرسید. شما که از جایگاه محصولتان در بازار مطمئن هستید، استدلال میکنید که چیزی که درست کار میکند را دست نزن. پس محصولی که خوب میفروشد را به هیچوجه تغییر نده. این استراتژی تا چند سال خیلی خوب جواب میدهد و کاسبی شما حسابی گرفته و کلی پول در میآورید. اما یک اشکال وجود دارد.
چیزی که رشد نکند میمیرد. بله شما از نیروهای مخالف نیروی پیشران خودتان غافل شده است. در بازار شما رقیبانی دارید که آنها هم میخواهند با عرضهی محصولاتی بهتر، جای شما را در بازار بگیرند. شما اگر رشد نکنید و همواره به فکر بهتر کردن محصولتان و توسعهی بازارتان نباشید، آن نیروی مخالف کم کم شما را از میدان به در میکند و جای شما را در بازار میگیرد. از آنجایی که شما رشد نکردید به ناچار خواهید مُرد. البته دور از جان شما، منظورم آن برند و محصول شماست.
یا مثلا تصور کنید که یک خانه ساختهاید و در آن زندگی میکنید. شما اگر هیچکاری نکنید و مرتبا دست به تعمیر و بازسازی آن خانه نزنید، آن خانه بعد از چند سال به یک مخروبه تبدیل میشود که دیگر قابل زندگی نیست. طبق این قانون که هرچیزی که رشد نکند میمیرد، خانهی شما نیز به ناچار خراب خواهد شد. چرا که نیروهای مخالفی وجود دارد که اگر با آنها مقابله نکنید، آن نیروهای مخالف در نهایت بر شما غلبه خواهند کرد. روزی دستگیرهی در خراب میشود. فردای آن روز رنگ دیوارها میریزد. چند وقت بعد شیرهای آب خراب میشود، چند وقت بعد شیشه میشکند و هزاران اتفاق دیگر.
این مفهوم به نظر خیلی ساده میرسد و احتمالا هرکسی آن را میشنود، میگوید اینکه کاملا بدیهیست و نیازی به گفتن ندارد. اما میبینیم بسیاری از بیزینسها به خاطر بیتوجهی به این مساله براحتی از بین میروند. ما حتی همین مفهوم بدیهی را در زندگی روزمرهی خودمان در نظر نمیگیریم.
مثلا یک زوج (حالا مرد و زن یا مرد و مرد یا زن و زن) را در نظر بگیرید که به تازگی با هم آشنا شدهاند و اتفاقا خیلی هم با یکدیگر و کنار هم خوبند. این زوج پیش خودشان میگویند که ما که خیلی با هم خوبیم و مشکلی نداریم و هیچ کاری برای رشد و توسعهی رابطهشان انجام نمیدهند. اما این قانون دوباره خودش را نشان میدهد که چیزی که رشد نکند میمیرد. نیروهای مخالف نیز در اینجا زیاد است. نیروهایی که همواره در جهت دور کردن آنها از یکدیگر عمل میکند.
این نیروها ممکن است حرفهای اطرافیان باشد یا مسائل مالی و اقتصادی باشد یا ورود فرد دیگر به رابطهی آنها باشد و یا هزاران نیروی مخالف دیگر. همهی این نیروها نیز در مقابل نیروییست که آن دو را به هم نزدیک میکند. اما بعد از چند سال میبینید که رابطهی این زوج به هم میخورد. چرا که آنها حواسشان به این قانون دیالکتیکی در عمق طبیعت نبوده است و از رشد و توسعهی رابطهشان غافل شدهاند.
– اَبا اِباد