من این فیلم چارلی و کارخانهی شکلات سازی را اولین بار زمانی که تازه به کلاس اول دبیرستان رفته بودم دیدم. قضیه به حدود هفده سال قبل برمیگردد. در یک شب پاییزی زمانی که در خانهمان همه خواب بودند و من خوابم نمیبرد و از آنجایی که زندگی هنوز آنقدر جدی نشده بود که نگران کم خوابیدن و زیاد خوابیدن و کلا زمان باشم، جلوی تلویزیون نشستم و یک دوری در کانالهای تلویزیون زدم. آنموقعها تلویزیون ایران هنوز تک و توک برنامهی به درد بخور داشت و هنوز به اندازهی الان اینقدر تباه نشده بود و بالاخره میشد برنامهی به درد بخوری پیدا کرد.بالاخره بعد از دور زدن در کانالها به شبکهی چهار برگشتم و دیدم یک فیلم گذاشته است به اسم چارلی و کارخانهی شکلات سازی.
از دیدن همان صحنههای اول فیلم حسابی به آن جلب شدم. چارلی پسربچهی مهربان در خانوادهای فقیر زندگی میکرد، با اینکه اجاق آشپزخانهشان سرد بود، اما تنور محبت در خانهشان حسابی داغ بود و پیوند عمیقی بین چارلی کوچک و پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگهایش وجود داشت. خلاصه فیلم را تا اخر دیدم. فردای آن روز مجددا وقتی از مدرسه برگشتم دوباره تکرارش را هم دیدم. روز جمعه که دوباره تکرار آن پخش میشد باز هم دیدم. هر بار نیز با دیدن این فیلم درسهای جدیدی میگرفتم. انگار که این فیلم بهتر و موثرتر از هر نصیحت کنندهای، داشت جهانبینی من را سر و شکل میداد. نمیدانم آیا این فیلم برای دیگران هم اینقدر تاثیرگذار بوده است یا نه.
ده سال بعد از این قضیه در دههی سوم زندگیام، مجددا این فیلم را دیدم و باز هم بسیار لذت بردم و باز هم از آن مجددا درس گرفتم. اما چند ماه قبل اشتباه کردم و ورژن جدید این فیلم را در سینما دیدم. افت شدید کیفیت فرم و محتوای فیلم در ورژن جدید، حسابی حالم را گرفت و از همان چند ماه قبل تصمیم گرفتم مجددا ورژن قدیمی را دوباره ببینم تا این ناراحتی را از روح و روانم بشورد و ببرد. کاش این کارگردانها وقتی یک فیلم خوب میسازند، با ورژنهای بعدی در ورژن قبلی گند نزنند و با خاطرات خوب ما بازی نکنند. بگذریم خلاصه من یکی دو هفته قبل موفق شدم در دههی چهارم زندگیام، برای بار nاُم دوباره چارلی و کارخانهی شکلات سازی را ببینم. این بار هم بسیار لذت بردم. اما در تیتراژ پایانی فیلم چیزی دیدم که تصمیم گرفتم تصویرش را بگیرم (تصویر بالا) و راجع به آن بنویسم.
در بالای تصویر این دو خط نوشته شده است “انجمن انسانيگرای آمريكا بر بازی حيوانات نظارت كرد. در ساخت این فیلم به هیچ حیوانی آسیبی وارد نشد. AHA 00778”. اما قضیه از این قرار است که از اولین به کارگیری حیوانات در فیلمهای هالیوودی در سال ۱۹۰۵، تا سال ۱۹۴۰، گزارشهای زیادی راجع به آزار حیوانات طی فیلمبرداریها به انجمن انسانگرای آمریکا ارسال شد. از آن سال این انجمن تصمیم گرفت قوانینی را برای محافظت از حیوانات در فیلمها وضع کند. اما این قوانین که با کد AHA 00778 رفرنس داده میشود، ضمانت اجرایی ندارد. یعنی کسی فیلمسازان را مجبور نمیکند که از این قوانین پیروی کنند و خود فیلمسازان به صورت داوطلبانه از این انجمن درخواست میکنند تا به مراحل ساخت فیلم نظارت کرده و این تاییدیه را به آنها بدهند.
فیلمسازان چرا چیزی که اجباری نیست را درخواست میکنند؟ چون مخاطب فیلمهایشان چنین انتظاری از آنها دارند که به حقوق حیوانات احترام گذاشته شود. پس این مردم هستند که به این قوانین ارزش میبخشند. این جدیدترین درسی بود که از این فیلم گرفتم.
– ابا اباد