فرض کنید شما امروز صبح هوس سنگک کردهاید و از نانوایی محلتان، دو تا خاش خاشی گرفتهاید تا برای صبحانه نوش جان کنید. نانوایی محلتان برای پخت این نان زحمت کشیده است و نان را پخته و شما به ازای مقداری پول، نان را از او خریدهاید. نانوا برای پخت نان خیلی چیزها شامل آرد و آب و نمک و گاز طبیعی و مشعل و دستگاههای تهیهی خمیر و … نیاز داشته که البته این چیزها به من و شما ربطی ندارد و به خود نانوا و صاحاب نانوایی مربوط است. ما فقط از نانوا نان میخواهیم و اینکه او چطور اینها را تهیه میکند، تنها در قیمت نان ظاهر میشود.
حالا برویم سراغ آرد. خب یک نفر این آرد را با یک کامیون از جایی که گندم را آسیاب میکردهاند، برای نانوا آورده است. آن راننده کامیون برای اینکه آرد را بیاورد هم خود کامیون و هم بنزین و روغن و قطعات یدکی آن را نیاز داشته و اگر خراب شود هم باید آن را ببرد تعمیرگاه. اما چیزهایی که مربوط به کامیون است باز به ما و نانوا ربطی ندارد. ما آن چیزها را در قیمت حمل و نقل آرد خواهیم دید. این را میتوان همینطور ادامه داد.
اما آیا همیشه اینطوری بوده است؟ خیر. پس در گذشته چطور بوده؟
فرض کنید ما و شما اهل روستای قوشچی شهر سراب هستیم و صد سال قبل زندگی میکنیم. کارمان کشاورزیست و ابزار خیلی پیشرفتهای هم نداریم. امروز برای خانه نان نیاز داریم. یک کیسه از گندمی را که خودمان آخر تابستان درو کردهایم و هنوز در انبار داریم را برمیداریم و میبریم پیش آسیابان. او گندم را به ازای برداشتن کمی از آن برایمان آرد میکند و ما به خانه میآوریم و با آبی که از چشمه آوردهایم خمیر درست میکنیم و با هیزمی که خودمان جمع کردهایم تنوری که خودمان ساختهایم را روشن میکنیم و با دست خودمان نان میپزیم. به همین سادگی. اتفاقا اکثر اهالی ده نیز همین کارها را میکنند. ما به هیچکسی از جمله نانوا و راننده کامیون و کارکنان کارخانهی آسیاب و کشاورزان و کارخانهی تهیهی کود و کارخانهی تراکتورسازی و …. نیاز نداریم.
اما اگر در آن روستا همه کارهای نسبتا مشابهی را انجام میدهند، چه چیزی موجب صمیمیت و همبستگی آنها میشد؟ اینجاست که جامعهشناس معروف فرانسوی امیل دورکیم پاسخ میدهد. او نوع همبستگی در جامعهی سنتی را همبستگی مکانیکی مینامد. همبستگی مکانیکی مشخصهی جوامع سنتی و کشاورزی است که در آن افراد دارای نقشها، تجربیات و وجدان جمعی قوی هستند که اغلب ریشه در باورهای مذهبی آنها دارد. در این جوامع، پیوندهای اجتماعی اساساً از طریق ارزشهای مشترک و هنجارهای جمعی شکل میگیرد که منجر به درجه بالایی از یکپارچگی اجتماعی میشود. به همین خاطر شما میبینید که افرادی که تجربهی زندگی در آن جامعه را دارند، همواره از شدت بالای صمیمیت در آن جوامع یاد میکنند.
اما آیا این به این معنیست که جامعهی مدرن فاقد همبستگیست؟ باز هم دورکیم پاسخ میدهد و اسم همبستگی جامعهی مدرن را همبستگی ارگانیک میگذارد. از نظر دورکیم، مشخصهی جامعهی مدرن همین تخصصی شدن کارها و وابستگی و نیازمندی متقابل افراد به شغل و تخصص همدیگر است. در اینجا افراد تجربیات و باورهای مختلفی دارند و به همین خاطر وجدان و درک جمعی ضعیفتر است. اما در جامعهی مدرن، همبستگی و چارچوب اخلاقی مشترک، از تاکید بر حقوق و منزلت فردی ناشی میشود. از نظر دورکیم در یک جامعهی مدرن، چیزی که همه را کنار یکدیگر نگه میدارد، باور جمعی به حقوق فردی تک تک افراد است و دورکیم این را مشخصهی جامعهی مدرن میداند.
– ابا اباد