اَبا اِباد

فینال لیگ قهرمانان اروپا فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۵

خوش استقبال بد بدرقه

“خوش استقبال بدبدرقه” این یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های اخلاقی و فرهنگی اکثر ما ایرانیان است. هر امری برای ما از سه فاز تشکیل شده : در فاز اول آن را بسیار پرانرژی و پرحرارت آغاز می‌کنیم، در فاز دوم رفته رفته خسته و بی حوصله می‌شویم، در فاز سوم آن را به بدترین و افتضاح‌ترین شکل تمام کنیم. شما این موضوع را در جنبه‌های مختلف زندگی فردی، حرفه‌ای و اجتماعی‌ ما ایرانیان پیدا خواهید کرد. من اولین بار در مواجهه با ساختمان‌های صد ساله و دویست‌ ساله در اروپا، متوجه آن شدم. ساختمان‌هایی که از ابتدا خیلی خوب ساخته شده، به طور مرتب بازسازی می‌شود و هنوز هم انسان‌ها در آن‌ها زندگی‌ می‌کنند. به خاطر بازسازی و نگهداری درست از آن‌ها، گویی به تازگی ساخته شده اند. در مقابل در ایران، بعد از گذشت یکی دو دهه، ساختمان بسیار زیبای بیست سال قبل، تبدیل به یک ساختمان کلنگی می‌شود.

شما می‌توانید این موضوع را راجع به شرکت‌ها نیز ببینید. این لینکدین پر است از گلایه‌های هموطنان از برندهایی که اول خیلی خوب و قوی کار را شروع کرده اند، بعد رفته رفته بدتر و بدتر شده اند و حالا به مرحله‌ای رسیده که دیگر نمی‌توان از عملکردشان دفاع کرد. در سطح فردی شما می‌بینید که در بسیاری از موارد، روابط رمانتیک و عاطفی، بسیار پرشور و حرارت آغاز می‌شود، کم کم دو طرف خسته می‌شوند و در نهایت به بدترین شکل از هم جدا می‌شوند. به طوری که هیچکس باور نمی‌کند که این‌ دو نفر که حالا به خون هم تشنه هستند، همان‌ عشاقی باشند که روزی آنقدر قربان صدقه‌ی هم می‌رفته اند. در سطح حرفه ای نیز اگر تجربه‌ی کار در ایران را داشته باشید، براحتی متوجه این می‌شوید که در مصاحبه و روزهای اول کاری، کارفرما یک تصویر حامی و جذاب از خود نشان می‌دهد و کارمند نیز خودش را آچار فرانسه‌‌ی همه کاره نمایش می‌دهد. مدتی بعد که واقعیت‌ها رو می‌شود، تازه جنگ و جدال‌ آغاز می‌شود و در نهایت به بدترین شکل، این ارتباط کاری قطع می‌گردد. یا اینکه می‌توانید به کارخانجات سری بزنید و ببینید که چه دستگاه‌های ارزشمند و گران قیمتی در مدت زمانی بسیار کوتاه‌تر از عمر مفیدشان از کار افتاده اند یا حداقل بسیاری از امکاناتشان دیگر قابل استفاده نیست. هریک از ما هزاران مثال از این موضوع را در دل خود داریم که اگر سفره‌ی دلمان را باز کنیم به قول حضرت مولانا “گر بگویم شرح آن بی‌حد شود، مثنوی هفتاد من کاغذ شود”.

شاید علت این مساله همین باشد که ما برای مرحله‌ی دوم که مرحله‌ی نگهداری‌ست ارزش زیادی قائل نیستیم. از دید فیزیکی باید بدانیم که آنتروپی و بی‌نظمی جهان همواره در حال افزایش است. شما اگر خانه‌ای بسازید و چند سال کسی هم داخل آن زندگی نکند، وقتی برگردید خانه به یک مخروبه تبدیل شده است. آنتروپی همواره در حال افزایش است. کارهایی که به عنوان مراقبت و نگهداری انجام می‌دهیم، همان جلوگیری از افزایش آنتروپی‌ست. به عبارت دیگر، ما همواره آن فرآیند را از نو سامان می‌دهیم تا افزایش این آنتروپی و بی‌سامانی، فرآیند را از کار نیندازد.

تصویر فوق: فینال لیگ قهرمانان اروپا فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۵. این فینال که بین لیورپول و میلان برگزار شد، برای من بسیار به یاد ماندنی‌ست. آن هم به این خاطر که لیورپول در نیمه‌ی اول سه گل دریافت کرد. همه فکر می‌کردند که دیگر کار لیورپول تمام است. اما بازیکنان لیورپول با حفظ سطح بازی خود، در نیمه‌ی دوم بازی را در عرض ۷ دقیقه به تساوی کشاندند و در نهایت در پنالتی‌ها میلان را شکست دادند و جام قهرمانی را بالای سر بردند.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *