اَبا اِباد

صفحه‌ی نخست اولین مقاله‌ی مربوط به کشف بزرگ ذره‌ی هیگز در ژورنال Physics Letters B
صفحه‌ی نخست اولین مقاله‌ی مربوط به کشف بزرگ ذره‌ی هیگز در ژورنال Physics Letters B

مقاله‌ای با ۳۰۰۰ نویسنده

توضیح نخست: شاید بتوان کشف ذره‌ی هیگز را بزرگترین کشف فیزیکی قرن بیست و یکم نامید. با پیدا شدن این ذره در شتابدهنده‌ی سرن در سال ۲۰۱۲، معمای بزرگ منشا جرم در جهان هستی پاسخ داده شد. من در اینجا قصد ندارم خیلی به این موضوع و میدان هیگز بپردازم، اما هدف من یک جنبه‌ی جالب از فرآیند کشف این ذره است. وجود میدان و ذره‌ی هیگز، در سال ۱۹۶۴ به صورت مستقل، توسط پیتر هیگز و تیمی دیگر به سرپرستی فرانسوا انگلرت و رابرت براوت، پیش‌بینی شده بود. ذره در سال ۲۰۱۲ در شتابدهنده‌ی هادرونی بزرگ یا LHC کشف شد. اما رابرت براوت یک سال قبل از مشاهده‌ی این ذره، در سال ۲۰۱۱ درگذشت و هیچوقت شاهد کشف ذره‌ی هیگز و به ثمر رسیدن نتایج تحقیقاتش نبود. از آنجایی که جوایز نوبل فقط به افرادی تعلق می‌گیرد که در زمان انتخاب برندگان، در قید حیات باشند، تنها پیتر هیگز و فرانسوا انگلرت به این افتخار نائل آمدند و نوبل فیزیک ۲۰۱۳ را از آن خود ساختند که حقیقتا شایسته‌ی دریافت آن بودند.

توضیح دوم: تصویر بالا صفحه‌ی نخست اولین مقاله‌ی مربوط به این کشف بزرگ در ژورنال Physics Letters B است. تعداد نویسندگان این مقاله قریب به ۳۰۰۰ نفر از ۱۳۰ دانشگاه و موسسه‌ی تحقیقاتی از سرتاسر جهان، ذکر شده است. توجه کنید اسامی ۳۰۰۰ نفر به عنوان کسانی که در این پژوهش دخیل بودند، ذکر شده است. حتی مقاله به کسانی تقدیم شده که در این پروژه بوده‌اند و پیش از انتشار نتایج فوت شده اند. این خیلی طبیعی‌ست. افراد زیادی با یکدیگر همکاری کرده‌اند تا چنین پژوهشی صورت بگیرد. از فیزیکدانان گرفته تا مهندسانی که با یکدیگر همکاری کرده‌اند تا دقیق‌ترین آزمایش جهان را به انجام برسانن و یکی از بنیادین‌ترین ذرات هستی را بیابند. چنین آزمایشی حتما که نمی‌تواند کار یک نفر و دو نفر باشد و یک تیم عظیم از متخصصان لازم است که چنین کار عظیمی به نتیجه برسد. از آنجایی که حقوق تک تک این افراد بایستی محترم شمرده شود، حتما می‌بایست نام آن‌ها در این مقاله آورده شود و اسمشان در تاریخ علم ثبت گردد. این یک لطف یا باندبازی نیست، بلکه یک امر عادی و طبیعی در جامعه‌ای‌ست که حفاظت از حقوق افراد در آن اهمیت دارد.

توضیح سوم : مدتی قبل دیدم که یکی از اساتید یکی از بهترین دانشگاه‌های ایران، یک حرف احمقانه و چرندی راجع به این مقاله‌ی کشف ذره‌ی هیگز زده است. این فرد گفته بود که بله این از همان مقالاتی‌ست که بیخودی نام افراد زیادی روی آن نوشته اند، ولی معلوم است که خیلی از اینها کاری در این پژوهش نکرده اند. اتفاقا خودم مستقیما این استاد رانتی را می‌شناسم و می‌دانم که خودش جزو باندهای چاپ مقاله است. وقتی هرکدام از اعضای باند چاپ مقاله، یک مقاله‌ی جدید چاپ می‌کند، اسم ده نفر دیگر که هیچ ربطی به آن پژوهش ندارند را ذیل مقاله می‌زند تا تعداد مقالات کل اعضای باند افزایش یابد. یعنی یک استاد رانتی (که امیدوارم در آینده شرشان از سر کشورم کم شود) که خودش ذیل مقالاتش اسم افراد بیربط را قطار می‌کند، ادعا می‌کند که سرن هم در چاپ این مقاله چنین خطایی مرتکب شده است.از طرف دیگر خود این شخص، بعضا اسم همکاران پژوهش را روی مقاله نمی‌زند و حق دانشجویانش را به این شکل ضایع می‌کند. وقتی کامنت ابلهانه‌ی او را که فکر می‌کرد همه مثل خودش هستند می‌خواندم، یاد داستان بقال و طوطی از مثنوی معنوی مولانا افتادم و این دو بیت از ذهنم گذشت:

از قیاسش خنده آمد خلق را

کو چو خود پنداشت صاحب‌دلق را

کارِ پاکان را قیاس از خود مگیر

گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *