در آغاز قرن بیستم، دانشمندان آلمانی، سرآمد دیگر دانشمندان جهان بودند. چهار دههی بعد، از این شهرت تنها پوستهای به جا مانده و افتخارات پیشین آلمانیها، تنها جزئی از تاریخ علم شده بود. علت اصلی این دگرگونی، به قدرت رسیدن نازیها در سال ۱۹۳۳ بود که یکی از بزرگترین موجهای مهاجرت نخبگان را در طول تاریخ رقم زد.
صدها دانشمند که بیشتر آنها یهودی بودند، در سالهای بعد از به قدرت رسیدن نازیها، از آلمان فرار کردند. خروج آنها علاوه بر اینکه سطح جامعهی علمی آلمان را به شدت تنزل داد، تمرکز علم جهان را از اروپا به سمت دیگر اقیانوس اطلس یعنی ایالات متحدهی آمریکا منتقل کرد. بله دیکتاتورهایی همچون هیتلر، اینگونه به کشور و به ملت خود ضربه میزنند. دشمنی دیکتاتورها با فلسفه و علم و به طور کلی خردورزی در طول تاریخ، جنبههای گوناگونی به خود دیده است. از به زندان انداختن دانشمند بزرگی همچون نیکولای واویلوف (Nikolai Vavilov) توسط استالین، تا جلوگیری از دریافت جایزهی نوبل تعدادی از دانشمندان آلمانی توسط هیتلر، همگی دشمنی ذاتی نظامهای توتالیتر و دیکتاتورهای در راس آنها را با اندیشهورزی و خردورزی نشان میدهد. چرا که انسان اندیشمند و دانشمند، با تزریق روحیهی خردورزی و آزاداندیشی، همواره مانع بزرگی بر سر راه تسلط دیکتاتورها بر جوامع است.