در بین صحبتهایش چندین بار به این موضوع ارجاع داد که من استاد فلان دانشگاه هستم. میخواست با استناد به این موضوع، حرف غیرمنطقی خود را به کرسی بنشاند.
به او گفتم:
اولا که مهم نیست چه کسی و در چه جایگاهی هستید، مهم این است که حرف شما منطقی باشد. اینکه برای اثبات ادعایتان به خودتان یا دیگری ارجاع میدهید و دلیل دیگری ندارید، اسمش مغالطهی توسل به مرجعیت یا Argument from Authority است. در حالیکه یک مرجع نیز ممکن است اشتباه کند. آلبرت اینشتین بزرگترین فیزیکدان قرن بیستم، تا پایان عمر تلاش کرد که نشان دهد فیزیک کوانتوم برای تفسیر جهان کافی نیست، اما موفق نبود و نه تنها کسی از این بابت که آلبرت اینشتین گفته، از پژوهش در این حوزه دست نکشید، بلکه به حوزهی بسیار مهم از فیزیک مدرن تبدیل شد.
دوم اینکه اگر در یک رشته استاد دانشگاه هستید، دلیل نمیشود که در حوزههای دیگر صاحب نظر باشید، مگر اینکه در آن حوزهای که نظر میدهید به صورت جدی تحقیق و مطالعه داشته باشید. یک استاد ریاضی هم میتواند در موضوعی تاریخی نظر بدهد، به شرطی که مطالعات جدی در تاریخ داشته باشد. همینطور یک استاد تاریخ نیز میتواند در ریاضیات نظر بدهد باز هم به شرط اینکه مطالعات جدی در ریاضیات داشته باشد.
سوم اینکه بسیاری از اساتید دانشگاه حتی در همان حوزهی خودشان نیز صاحب نظر نیستند و آخرین فعالیت علمی جدی آنها در آن حوزه، مربوط به مقطع دکتری بوده است و بعد از آن فقط از سفرهی دانشجویان سختکوش خود ارتزاق میکنند. وگرنه به جای اینکه اینقدر به دنبال گرفتن پروژه از انستیتوها و موسسات و کمپانیها باشند، برعکس آنها به دنبال کار کردن با این اساتید بودند و پشت در اتاقشان صف میکشیدند.