فرض کنید یک نفر همین امروز به مطالعات تاریخی علاقهمند شده و میخواهد با انجام پژوهشهای تاریخی، به یک تاریخدان خبره بدل شود. او ابتدا شروع به انجام مطالعات وسیع تاریخی میکند و بعد از اینکه تمام منابع موجود را زیر و رو کرد، میخواهد به طور واقعی دست به پژوهشهای تاریخی بزند و از اتفاقاتی پرده بردارد که در هیچیک از کتابهایی که خوانده، به آنها اشاره نشده است. او بسته به اینکه میخواهد روی کدام بازهی زمانی از تاریخ بشر تمرکز کند، روشهای پژوهشی متفاوتی را پیش روی خودش خواهد یافت. مثلا اگر بخواهد در تاریخ جنگ سرد، غور کند، خیلی راحت میتواند با افراد مسنی که در زمان جنگ سرد زنده و بالغ بودهاند، حرف بزند.
او به این شکل و از طریق مصاحبه میتواند با تاریخ شفاهی جنگ سرد آشنا شده و آن را مکتوب کند. اگر بخواهد کمی قبلتر برود و وقایع هلوکاست را بررسی کند، دیگر افراد زیادی از آن دوران زنده نیستند که او به منابع دسته اول دسترسی داشته باشد. او اکنون صرفا میتواند به متون تاریخی، اخبار روزنامهها، تصاویر، صوتها و ویدئوها و دیگر آثار به جا مانده از هلوکاست مراجعه نماید. او حتی اگر بخواهد وقایعی را بعد از قرن پانزدهم مطالعه کند، دستش خیلی باز است. چرا که ماشین چاپ در قرن پانزدهم اختراع شده و بعد از آن، نویسندگان و کتابهای زیاد و متنوعی پیدا شدهاند.
او حتی میتواند از کتابهای حوزههای غیرتاریخی نیز پی به اتفاقات تاریخی ببرد. مثلا یک رمان را بخواند و پی ببرد که وقتی نویسنده این رمان را نوشته، همزمان با فلان اتفاق بوده است. مثلا اگر یک نفر کتاب بینوایان ویکتور هوگو یا جنگ و صلح لئو تولستوی را بخواند، میتواند در کنار آشنایی با اتفاقات تاریخی در فرانسه و روسیه، با طرز فکر مردم این کشورها در قرنهای هفده و هجده نیز آشنا شود. اما اگر این پژوهشگر به قرون قبلتر برود، با دشوار مواجه میشود. چرا که تعداد نویسندگان و تاریخنویسان به شدت کاهش مییابد و بعلاوه، بسیاری از نوشتههای آنها نیز در اثر عوامل مختلف از بین رفته و هیچگاه به دست ما نرسیده است. اما باز هم جای امیدواری وجود دارد که برخی کتابهای باقیمانده از آن دوران، اطلاعاتی تاریخی به ما بدهد.
اما فرض کنید کسی بخواهد تاریخ بومیان آمریکا را پیش از تجاوز اروپاییها به این قاره را مطالعه کند. مثلا میخواهد بفهمد که این سنگنگاره یا Petroglyph که در تصویر بالا میبینید، مربوط به چه زمانیست. او دیگر نمیتواند هیچ مکتوب تاریخی از بومیان آمریکا پیدا کند که به او در این مورد اطلاعاتی بدهد. اما یک چیز در این تصویر عجیب است، اینکه شخصی که آن را کشیده، ماه را در کنار یک ستارهی بزرگ و پرنور کشیده است. از طرف دیگر خورشید را روی دیوار عمودی کشیده است. پس آن ستاره خورشید نیست.
به نظر نمیرسد این ستاره که انگار خیلی هم درخشان است، یک ستارهی عادی بوده باشد، وگرنه چرا باید آن را میکشید؟
وقتی به منابع تاریخی چینی و ژاپنی مراجعه میکنیم، میبینیم که در سال ۱۰۵۴ بعد از میلاد، یک انفجار از نوع ابر نو اختر، چنین نقطهی روشنی را در آسمان پدید آورده که به مدتی طولانی دومین شیء نورانی آسمان شب بعد از ماه بوده است. با توضیحات آن منابع چینی و ژاپنی و محاسبهی اختلاف منظر، ما میفهمیم که زاویهی ماه و این نقطه دقیقا به همین میزان بوده است و حتی نسبت فاصلهی این دو نیز به درستی رعایت شده است.
به این شکل، ما متوجه میشویم که بومیان آمریکا این سنگنگاره را دقیقا در همان سال کشیده اند.
– اَبا اِباد