هنگامی که یک سرباز در میدان جنگ یا در خیابان، تفنگ خود را به سمت انسانی در سوی دیگر نشانه میرود، دقیقا نمیداند که به سمت چه کسی شلیک میکند.
آیا جان کودکی را میگیرد که این استعداد را داشته که در آینده تبدیل به یک دانشمند بزرگ همچون اینشتین شود و نظریات علمی تاثیرگذاری از خود بر جای گذارد و یا فیلسوفی میشده که این قابلیت را داشته که همچون نیچه فرهنگ یک جامعه را چندین پله ترقی دهد؟ آیا پزشکی بوده که در آینده در جایی دیگر میتوانسته جان همین سرباز را نجات دهد؟ آیا هنرمندی میشده که جهان را با آثار خود تحت تاثیر قرار میداده است؟ و هزاران هزار احتمال دیگر.
اما هرچه که باشد، تفنگ یا به قول فریدون مشیری، این خونبارِ ناهنجار، فاقد درک و شعور و هر نوع قدرت تمیزی است که بداند به کدام سمت و سو نشانه رود. در جنگها و درگیریها همواره جانهای باارزش بیشماری گرفته میشود. افراد در حوزههای مختلف تحت تاثیر آنها قرار میگیرند. حتی جامعهی علمی نیز از این خشم کور در امان نمانده است. یکی از معروفترین این ضایعات، مرگ فیزیکدان بزرگ انگلیسی هنری موزلی Henry Moseley بوده است. مرگ او در آگوست سال ۱۹۱۵ و در جریان نبرد گالیپولی ترکیه (یا نبرد چناق قلعه) در خلال جنگ جهانی اول، جامعهی علمی دنیا را شدیدا متاثر کرد. تا حدی که آیزاک آسیموف، نویسندهی بزرگ آمریکایی (روسی تبار)، از مرگ موزلی به عنوان پرهزینه ترین مرگ در خلال جنگها برای بشریت یاد کرد. شاید اگر شما نیز کمی در مورد کارهای موزلی بدانید، بر این سخن آیزاک آسیموف صحه بگذارید.
هنری موزلی در سال ۱۹۱۰ پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه آکسفورد، در حالیکه تنها بیست و دو سال سن داشت، به عنوان مدرس فیزیک در دانشگاه منچستر برگزیده شد. او در سال ۱۹۱۳، در حالیکه بیست و پنج ساله بود، با طراحی آزمایشات خلاقانهای، رابطهای بین عدد اتمی و خطوط طیف اتمی کشف کرد که به قانون موزلی معروف است. این قانون نقش مهمی در توسعهی دانش ما از ساختار اتم داشته است. در سال ۱۹۱۴ مقالهای ارائه نمود که در آن نشان میداد عدد اتمی، تعداد ذرات با بار مثبت در هستهی اتم است. او مجددا جدول تناوبی را براساس افزایش عدد اتمی تنظیم کرده و وجود عناصر با اعداد اتمی ۴۳، ۶۱، ۷۵ و ۷۲ را پیشبینی کرده بود.