اَبا اِباد

مشتری درخشان

مشتری درخشان

یک مشکلی که من همیشه با سینمای غرب به خصوص سینمای هالیوود داشته و دارم، کثرت داستان‌های ابرقهرمانانه در آن ا‌ست. داستان بسیاری از این فیلم‌ها حول یک شخصیت بسیار ویژه قرار دارد که کارهای خارق العاده‌ای می‌کند. یکی بتمن می‌شود، دیگری مرد عنکبوتی، آن دیگری نئون، آن دیگری لئون و … در حالیکه ما در اطراف خودمان چنین انسان‌هایی نمی‌بینیم یا اگر هم می‌بینیم بسیار به ندرت می‌بینیم. ما انسان‌هایی می‌بینیم که تا اندازه‌ای روی دیگران تاثیر مثبت می‌گذارند و تا حدی خودشان متاثر از دیگرانند. بسیار به ندرت هم انسان‌هایی می‌بینیم که بر روی تعداد انسان‌های زیادی تاثیر می‌گذارند.

اما آیا همه می‌توانند چنین تاثیری داشته باشند؟ حالا اگر انسانی تاثیر محدودتری داشت و به قولی ستاره نبود، آیا این بدین معناست که ارزشی ندارد؟ آیا او به همان اندازه‌ای که تاثیر می‌گذارد و جهان اطرافش را روشن می‌کند، درخشش ندارد؟

آیا او در همان ابعاد تاثیرگذاری‌اش یک ستاره نیست؟ آیا ما نباید همان تلاشی که برای زیبا شدن دنیا می‌کند را ارج بنهیم؟ بالاخره او برای کس یا کسانی یک ستاره است و برای آن‌ها می‌درخشد؟

اتفاقا طبیعت هم چنین نگاهی به اجزای خودش دارد. همانطور که قبلا گفته شد، تا نیمه‌های قرن نوزدهم، فیزیکدانان تصور می‌کردند که خورشید و دیگر ستارگان با مکانیزمی تحت عنوان مکانیزم کلوین هلمولتز (Kelvin Helmohltz mechanism) می‌درخشند.

البته بعدا و با پیشرفت فیزیک هسته‌ای، مشخص شد که علت درخشش ستارگان وقوع واکنش‌های هسته‌ای در درون آن‌هاست.

اما جالب است بدانید که با اینکه ما می‌دانیم علت درخشش ستارگان واکنش‌های هسته‌ای است نه مکانیزم کلوین هلمولتز، با این حال برخی اجرام آسمانی که ستاره نیستند از طریق این مکانیزم می‌درخشند. این مکانیزم وقتی رخ می‌دهد که سطح یک سیاره‌ی بزرگ یا یک ستاره‌ی خیلی کوچک سرد می‌شود. ما می‌دانیم که گرم شدن معادل انبساط است. پس وقتی ستاره یا سیاره‌ای سرد می‌شود، نیرویی که باعث انبساط آن می‌شده برداشته می‌شود. در نتیجه فشاری که در نتیجه‌ی گرما سعی داشته آن را منبسط و بزرگ کند کاهش می‌یابد و آن جرم آسمانی، در اثر نیروی گرانش خودش منقبض می‌شود. اما این انقباض مجددا باعث گرم شدن هسته‌ی آن ستاره یا سیاره می‌شود.

می‌توانید داغ بودن یک قطعه بعد از خارج شدن از دستگاه پرس با فشار بالا را تصور کنید. اما این انقباض و فشار در هسته آنقدر زیاد نیست که واکنش‌های هسته‌ای در هسته‌ی آن جرم آسمانی آغاز شود. او تلاش می‌کند ستاره شود، اما به اندازه‌ی کافی جرم ندارد و گرانشش آنقدر قوی نیست که ستاره شود. اما بیکار نمی‌نشیند و به همان اندازه‌ای که گرانش دارد، از خودش انرژی ساطع می‌کند. راستش را بخواهید‌ همین بیخ گوش خودمان، سیاره‌ی مشتری با این مکانیزم از خودش انرژی ساطع می‌کند. حتی میزان انرژی که از خودش ساطع می‌کند، از میزان انرژی‌ که از خورشید دریافت می‌کند هم بیشتر (در حدود دو برابر) است.

فضاپیمای کاسینی وقتی در سال ۲۰۰۰ از کنار سیاره‌ی مشتری عبور می‌کرد، موفق شد شدت این انرژی را ثبت کند که با مقدار پیش‌بینی مکانیزم کلوین هلمولتز همخوانی داشت. البته این ساطع کردن انرژی برای مشتری خیلی هم بی‌هزینه نیست و مشتری هر سال در حدود یک میلی‌متر منقبض می‌شود. اما می‌بینید که لازم نیست همه ستاره باشند تا بدرخشند. یکی هم مثل مشتری درست است که ستاره نشده، اما همچنان درخشش خاص خودش را دارد. فقط باید روزی کسی چشمانی مثل فضاپیمای کاسینی داشته باشد تا متوجه این درخشش شود.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *