اَبا اِباد

اژدهای کارل ساگان

اژدهای کارل ساگان و تئوری ابطال پذیری‌

هر نظریه‌ی علمی بایستی قابل ابطال باشد. اگر نظریه یا ادعایی قابل ابطال نباشد، اساسا علمی نیست. ادعاهایی که قابل آزمایش و قابل رد کردن نباشند، در واقع ارزشی نیز ندارند. این معیار مهم علمی بودن یا علمی نبودن یک نظریه است که تحت عنوان تئوری ابطال پذیری (falsifiability) پوپر شناخته می‌شود. این نظریه اولین بار توسط فیلسوف اتریشی – بریتانیایی کارل پوپر، در کتاب منطق اکتشافات علمی، در سال ۱۹۳۴ ارائه شد.

این نظریه تا به امروز به عنوان یک‌ متر و معیار مهم، در حوزه‌ی علم و فلسفه‌ی علم به کار می‌رود.

شما نیز می‌توانید با این معیار، تشخیص دهید که یک ادعا علمی‌ست یا نه و بالاتر از آن، اینکه آیا اساسا ارزش اعتنا و توجه دارد یا نه. شاید برای درک این نظریه، هیچ مثالی از مثال اژدهای داخل گاراژ که توسط کارل ساگان، در کتاب جهان دیوزده‌ی او آمده است، بهتر نباشد.

من در اینجا ترجمه‌ی همان عبارات کارل ساگان را که بسیار خواندی‌ست، به صورت خلاصه می‌آورم:

فرض کنید یک روز من به نزد شما می‌آیم و ادعا می‌کنم یک اژدهای آتشین در گاراژ خانه‌ی من زندگی می‌کند. شما هم که بسیار علاقه مند هستید که این اژدها را از نزدیک ببینید، سریعا قبول می‌کنید و می‌گویید پس این اژدهای آتشین را به من نشان بده. من شما را به گاراژ خانه‌ام می‌برم. شما داخل گاراژ را نگاه می‌کنید و به جز یک نردبان و تیر و تخته و چند قوطی رنگ، چیز خاصی نمی‌بینید. شما هرچه دقت می‌کنید اژدهایی پیدا نمی‌کنید.

از من می‌پرسید پس این اژدها کجاست؟

من پاسخ می‌دهم که اژدها همین‌جاست و دارد برای شما دست تکان می‌دهد. اما فراموش کرده بودم که به شما بگویم این اژدها نامرئی‌ست. شما تعجب می‌کنید و می‌گویید پس بیایید کمی آرد را روی زمین بپاشیم. وقتی که اژدهای نامرئی روی آن راه برود، رد پایش را خواهیم دید. من پاسخ می‌دهم که عجب ایده‌ی خوبی دادید، اما این اژدها روی زمین راه نمی‌رود و فقط پرواز می‌کند. شما که برای هر سناریویی خودتان را آماده کرده‌اید، سنسور فروسرخ را از جیبتان در می‌آورید و می‌گویید پس بیایید با این سنسور، آتش دهان اژدها را ثبت کنیم.

اما من می‌گویم که راستش، این آتش نامرئی حرارتی هم ندارد که با سنسور حرارت آن را پیدا کنید. شما که کمی عصبانی شده اید، اسپری رنگ را بر می‌دارید که به سمت اژدهای نامرئی رنگ بپاشید تا مرئی شود. من هم می‌گویم متاسفم، این اژدها اصلا جسمانی نیست که رنگی به او بچسبد.

همانطور که تا اینجا متوجه شده اید، هر آزمایش فیزیکی که شما پیشنهاد کنید، من آن را غیرقابل قبول می‌دانم. حال یک سوال مطرح می‌شود، اساسا چه فرقی‌ست بین اژدهایی که نامرئی‌ست، آتشش حرارتی ندارد و فیزیکی نیست، با اژدهایی که اصلا وجود ندارد؟

اینکه شما نمی‌توانید وجود اژدها در گاراژ خانه‌ی من را رد کنید، اثباتی بر این نیست که در گاراژ خانه‌ی من اژدهایی وجود دارد.

این همان نظریه‌ی ابطال پذیری‌ست که فرق یک ادعای علمی و یک ادعای غیرعلمی را به خوبی نشان می‌دهد.

ادعایی که قابل آزمایش و قابل رد کردن نباشد، علمی نیست.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *