به یاد محمد مرادی
کسی چه میداند شاید روح من به صدایی تبدیل میشد که از سازدهنی یک پسربچه خارج میشود ی ا رنگ سبزی میشد که از قلم پیرمردی نقاش بر روی بوم نقاشی نقش میبندد یا آوازی میشد که چوپانی در دل دشتی برای گوسپندان میخواند یا بادی که از بین گیسوان دخترکی سوار بر تابی میگذرد …