فرض کنید همین فردا علم آنقدر پیشرفت کند که دانشمندان بتوانند تمام حافظهی من و شما را به روی یک هارددیسک کپی کنند و همچنین الگوریتیمی توسعه دهند که دقیقا همانند مغز من و شما کار کند. البته اجازه دهید خودمان و تخیلمان را به این موضوع محدود کنیم که ههوز نمیتوانند خود ما را به خورد آن کامپیوتر بدهند و صرفا بتوانند یک کپی دیجیتالی از ما بسازند. حالا دیگر آن کامپیوتر اگرچه خود ما نیست، اما تمام حافظه و خاطرات و طرز فکر و اندیشههای ما را درون خودش دارد. آنوقت اگر دوستتان مثل همیشه با شما تماس بگیرد، شما میتوانید تماس دوستتان را به کامپیوتر متصل کنید و دوستتان ساعتها با آن برنامه صحبت کند و هیچگاه متوجه نشود که در این طرف خط، این شما نیستید که صحبت میکنید، بلکه کامپیوتر شماست که صحبت میکند.
مثلا دوستتان میگوید فلانی یادت هست که فلان سال در آن سمپوزیوم شرکت کردیم؟ کامپیوتر میگوید بله بله فلان اتفاق افتاد و خیلی خوش گذشت. دوستتان میپرسد که نظرت در مورد اوضاع کشور چیست؟ کامپیوتر هم مطابق با افکار قبلی شما، جوابی میدهد که آن دوستتان انتظار داشته از شما بشنود. مگر اینکه دوستتان موضوعی را پیش بکشید که شما اخیرا با هم راجع به آن صحبت کردهاید و حافظهی کامپیوتر هنوز نسبت به حرفهای شما بروزرسانی نشده باشد. اما اگر این کامپیوتر مرتبا بروزرسانی شود، دیگر کسی نمیتواند فرق شما را با او بفهمد. حتی اگر روزی من و شما از دنیا برویم هم آن کامپیوتر به کار خودش ادامه میدهد و بخوبی جای خالی ما را پر میکند. چرا که آن اطلاعاتی که در مغز ماست، بخش بزرگی از هویت ما را میسازد. حداقل از دید دیگران ما همان اطلاعاتیم، چرا که دیگران با ما از طریق همان اطلاعات در تماسند.
اینکه شما با کسی دوست هستید، یعنی با هم اطلاعات مشترکی مثل خاطرات مشترک و تجربیات مشترک دارید. پس اگر روزی شما نباشید و آن کامپیوتر همان اطلاعات و خاطرات مشترک را داشته باشد، دوستتان میتواند به دوستی خودش با کامپیوتر شما ادامه دهد. آن کامپیوتر به نوعی دوقلوی دیجیتال (digital twin) شماست. درست است که با شما دیانای مشترکی ندارد، اما با شما در اطلاعاتش مشترک است و این از دیانای هم مهمتر است. یعنی اگر شما واقعا یک خواهر یا برادر دوقلو داشته باشید، باز هم دوقلوی دیجیتال از او به شما شبیهتر است. اما ما حالا چنین سطحی از علم و تکنولوژی را در اختیار نداریم. اما میتوانیم برای چیزهای دیگر دوقلوی دیجیتال بسازیم.
مثلا یک دانشجوی خلبانی میخواهد پرواز با یک هواپیمای مسافربری را یاد بگیرد. ما میتوانیم دانشجوی خلبانی را مستقیما سوار یک هواپیمای مسافربری واقعی کنیم. در این حالت اگر خطایی از او سر بزند، این آموزش میتواند منجر به یک حادثهی بزرگ شود و او با هواپیما با یک ساختمان برخورد کند و جان خودش و دهها نفر را بگیرد و هواپیمای چند صد میلیون دلاری را نیز نابود کند.
چطور است ما دوقلوی دیجیتال هواپیما را بسازیم و او به جای اینکه مستقیما سوار هواپیما شود، سوار دوقلوی دیجیتال هواپیما شود و تمرین پرواز کند. ما اکنون با آن دوقلوی دیجیتال آشنا هستیم که به آن شبیه ساز پرواز یا flight simulator میگوییم. او اکثر ویژگیهای همان هواپیمای واقعی را دارد، اما سقوطش مثل گیم آور شدن در یک بازیست. حالا این دوقلوی دیجیتال را به چیزهای دیگر تعمیم دهید. مثلا به تست خودرو یا یک فرآیند یا حتی درمان یک بیماری با یک داروی جدید. توسعهی دوقلوی دیجیتال بخشی از پارادایم حال حاضر دنیاست.
– ابا اباد