اَبا اِباد

تازه وارد را جدی نگیر

تازه وارد را جدی نگیر

یکی از تجربیات بسیار گرانبهایی که طی مدت فعالیتم در شبکه‌های اجتماعی کسب کرده‌ام، به دست آوردن معیاری برای سنجش اعتبار نظر افراد است و این‌ معیار “قدمت” است. در این مدت، بارها برایم اتفاق افتاده که فردی با دیدن یکی دو نوشتار من، عاشق و مدافع کارهای من شده است، اما یکی‌ دو هفته بعد، کم کم از موضع قبلی‌اش کوتاه آمده و بعد از مدتی نیز دیگر کارهای من را دنبال نکرده است و یا در بعضی موارد، منتقد سرسخت کارهای من شده و همه‌ی اینها تنها در عرض چند هفته اتفاق افتاده است.

خب ما باید آن تعریف و تمجیدت را باور کنیم یا این انتقادهای پر از خشم و بغضت را؟

از طرف دیگر، افرادی را نیز دیده‌ام که با دیدن اولین کار من، به شدت من را مورد نقد و همچین هجمه قرار داده‌اند و چند روز بعد یا چند هفته بعد، شروع به تعریف و تمجید کرده‌اند. دوباره باید پرسید که آیا ما باید آن حملات و نقدهای پر از خشم و بغضت را باور کنیم یا این تعریف و تمجیدهای اکنونت را؟

وقتی اعتبار سخنان این اشخاص در حد یک ماه است، برای من چه فرقی می‌کند که از من تعریف و تمجید بشود یا مورد نقد و نکوهش قرار گیرم؟ اصلا چرا باید این افراد که تاریخ انقضای حرف‌هایشان بسیار کوتاه است را جدی گرفت؟

انسان چرا باید وقتی هنوز به درجه‌ای از اطمینان و شناخت نرسیده است، زود اظهار نظر کند یا دست به عملی بزند؟

البته این اصلا بد نیست که آدم نظرش در طول زندگی تغییر کند، اصلا هر انسانی باید در طول زندگی تغییرات زیادی را از سر بگذراند تا رشد کند و به کمال برسد. اما نه روز به روز یا هفته به هفته. با این تغییرات سریع و شدید، دیگر کسی هیچکدام از حرف‌های آدم را جدی نمی‌گیرد. ما حتی در نظریات علمی با اینکه می‌دانیم قرار نیست برای همیشه درست باشند و احتمالا روزی این نظریات رد شده و نظریات جدیدتر و کامل‌تری جای آن‌ها را بگیرند، باز هم انتظار داریم که این نظریات برای مدتی (فاز علم نرمال) درست باشند و بتوان روی درستی و صحت آن‌ها حساب باز کرد. اگر قرار بود نظریات علمی امروز ارائه شود و چند هفته بعد رد شود، ما نمی‌توانستیم به هیچ کاربردی از این نظریات برسیم. به همین خاطر ما براحتی نظریات علمی جدید را نمی‌پذیریم و آن‌ها را تحت دقیق‌ترین آزمایشات، می‌آزماییم.

اما در نهایت اینکه من براساس تجربه‌ام هیچ چیز تازه‌ای را خیلی جدی نمی‌گیرم. نه اظهار مهر‌ و محبت فردی که تازه دو روز است من را دیده است. نه تعریف و تمجید و تایید یا نقد و رد و حمله‌ی کسی که تازه چند هفته است کارهای من را دنبال می‌کند. نه پرکاری و انرژی زیاد کسانی که به تازگی وارد یک حوزه‌ی جدید می‌شوند. نه شور و‌ حرارت عشاق در ابتدای وصال. خلاصه که من هیچ تازه واردی را چندان جدی نمی‌گیرم. باید زمان داد. باید اجازه داد تا زمان حقیقت و نیت درونی افراد را نشان دهد. برای من تعریف کسی ارزشمند است که چند سال است من را می‌شناسد.

من نقد کسی را جدی می‌گیرم که حداقل ده درصد کارهایم را خوانده باشد. انسان نباید مثل کاغذ باشد که تا کنار آتش قرار گرفت، زود بسوزد و زود هم دود بشود برود هوا. انسان باید مثل ذغال باشد. آهسته آهسته داغ شود و حرارت به عمق وجودش نفوذ کند. آنوقت اگر داغ و سرخ شد، دیگر با وزش هر بادی، نه تنها خاموش نشده بلکه شعله‌ور‌تر می‌گردد.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *