اَبا اِباد

قسمتی از مغز آلبرت اینشتین

مغز اینشتین

تصویر بالا قسمتی از مغز آلبرت اینشتین است که در موزه‌ی ماتر فیلادلفیا نگهداری می‌شود. آلبرت اینشتین یک یهودی زاده بود، اما به گفته‌ی خودش اعتقادی به این دین نداشت. او برخلاف دستورات این دین، وصیت کرد که جسدش بعد از مرگ سوزانده شده و خاکستر آن در طبیعت رها شود و درخواست کرد که بر روی جسدش، هیچگونه اعمال دینی صورت نگرفته و همینطور هیچ پژوهش و مطالعه‌ای نیز انجام نشود. آلبرت اینشتین سرانجام در ۱۸ آوریل سال ۱۹۵۵ درگذشت.

آسیب شناسی که مسئول کالبدشکافی جسد او بود، برخلاف خواسته‌ی او و بدون اطلاع و‌ اجازه از خانواده‌ی اینشتین، به صورت مخفیانه مغز و چشمان او را از بدنش خارج نمود. البته هدف او از خارج کردن مغز اینشتین این بود که می‌خواست ببیند ‌که مغز اینشتین چه تفاوتی با مغز یک انسان عادی دارد که او توانسته اینطور نبوغ به خرج دهد و مسیر علمی جهان را تا به این اندازه تحت تاثیر ایده‌های ناب و خلاقانه‌اش قرار دهد.

او برای این منظور، مغز اینشتین را وزن کرد. وزن مغز او ۱۲۳۰ گرم بود که از میانگین وزن مغز یک‌ انسان معمولی در آن سن، سبک‌تر بود. او سپس تکه‌هایی از مغز اینشتین را برای دیگر پژوهشگران ارسال نمود تا آن‌ها نیز روی آن تحقیق کنند. اما تحقیقات دانشمندان روی مغز اینشتین، تا به امروز تفاوت خاصی را با یک‌ مغز عادی نشان نداده است. مثلا یک‌ بار در سال ۱۹۸۵، یک دانشمند علوم اعصاب که او‌ نیز بر روی مغز اینشتین تحقیق می‌کرد، مدعی شد که در مناطق خاصی از مغز اینشتین، تعداد سلول‌های گلیال از یک انسان عادی بسیار بیشتر است. سلول‌های گلیال نوعی از سلول‌های دستگاه عصبی هستند که که نورون نیستند، اما از فعالیت‌ نورون‌ها پشتیبانی می‌کنند. اما نتایج این پژوهش توسط بسیاری دیگر از دانشمندان رد شد.

یک انتقاد بزرگ و مهم درباره‌ی این پژوهش و سایر پژوهش‌های صورت گرفته روی مغز اینشتین، این است که تمام این پژوهشگران پیش از شروع تحقیقات، همگی می‌دانسته‌اند که در حال تحقیق روی مغز آلبرت اینشتین هستند و علم به این موضوع، همواره باعث شده که آن‌ها به دنبال یک‌ تفاوت عمده بین مغز او و مغز سایر انسان‌ها باشند. وقتی شما با یک پیش‌فرض به سراغ اثبات یک‌ مساله می‌روید، خیلی راحت می‌توانید در تله بیفتید. بسیاری از دانشمندان معتقدند که مغز اینشتین، مثل مغز هر انسان عادی دیگری بوده است. مغز هر انسانی ویژگی‌های منحصر بفرد خودش را دارد‌ که مغز او را از دیگران متفاوت می‌کند. شاید بهتر باشد که به جای سعی بر اثبات تفاوت مغز اینشتین با سایر انسان‌ها، شباهت‌های مغز اینشتین با سایر دانشمندان بزرگ بررسی شود.

شاید اصلا نبوغ اینشتین به خاطر ویژگی‌های خاص مغزش نبوده باشد. شاید شرایطی که او در آن قرار داشته منجر به این نبوغ شده است. شاید هزاران نفر دیگر همانند اینشتین در همین اطراف ما باشند که شرایط زندگی آن‌ها طوری پیش رفته که هیچگاه نتوانسته اند استعداد خودشان را شکوفا کنند.

شاید در طول تاریخ هزاران نفر بوده‌اند که مغز آن‌ها آمادگی بیشتری از مغز اینشتین برای اکتشافات بزرگ داشته، اما وقتی در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند، بیخیال ادامه دادن شده اند. یا کسی در زندگی‌شان جایی آن‌ها را بدجوری سرزنش کرده و آن‌ها خودشان را دست کم گرفته اند. و یا حتی ممکن است در جنگی کشته شده باشند.

شاید هم یکی از آن‌ نابغه‌ها اکنون در حال خواندن این نوشتار است و منتظر است نوری که مدت‌ها در قلبش حس می‌کرده، اکنون درخشیدن گیرد و او نیز مانند اینشتین، جهان را روشن‌تر کند.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *