هفتهی گذشته نوشتاری راجع به جایگزینی بشر به توسط الگوریتمهای هوش مصنوعی منتشر نمودم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما در لابلای کامنتها تکرار یک موضوع، توجه من را به خودش جلب کرد و آن اینکه، بسیاری از مخاطبینم بر این باور بودند که اگر روزی هوش مصنوعی جای ما را در کارها بگیرد، حداقل یک جای محکم داریم که بعید است فعلا جایگزینی برای انسان پیدا شود و آن هنر است. چرا که هوش مصنوعی از احساسات، قدرت تخیل و خلاقیت انسان برخوردار نیست که بتواند یک اثر هنری خلق کند. باید بگویم که این بخش از زندگی بشر نیز، قبلا بتوسط الگوریتمها به چالش کشیده شده است. دیوید کوپ، استاد کامپیوتر دانشگاه کالیفرنیا سانتاکروز بود که در کنار پژوهشهایش، به موسیقی نیز علاقه داشت و در واقع، یک موسیقیدان سرشناس بود که در موسیقی کلاسیک، حرفی برای گفتن داشت و در دههی ۱۹۸۰ کنسرتهای بزرگی نیز برگزار میکرد. از آنجایی که این آقای دیوید کوپ، هم موسیقیدان بود و هم استاد کامپیوتر، خیلی دوست داشت این دو را به طریقی به یکدیگر وصل کند. البته او این کار را هم کرد، وگرنه دلیلی نداشت ما راجع به او بنویسیم.
او در دههی ۱۹۷۰ شروع به توسعهی برنامهای کرد که بعدا به عنوان برنامهی امی یا EMI (مخفف Experiments in Musical Intelligence) معروف شد. این برنامه یک پایگاه داده از قطعات موسیقی گذشته دارد. میتوان قطعهای موسیقی به آن داد و سپس، این برنامه بدون اینکه هیچ بخشی از موسیقی اولیه را کپی کند، یک قطعهی کاملا جدید در همان سبک خلق میکند. حتی موسیقیدان میتواند قطعهای را که ساخته به آن بدهد و این برنامه بگوید که سبک موسیقی او دقیقا چیست. بعدا این آقای کوپ حتی از امی برای خلق آثار موسیقی جدید برای کنسرتهایش نیز استفاده کرد. وقتی دید کار امی خیلی خوب است، تصمیم گرفت که قطعات موسیقی نوشته شده توسط موسیقیدان معروف، سباستین باخ را به امی بدهد و سپس از امی، آلبوم جدیدی به نام Bach by Design به عنوان خروجی بگیرد.
سال ۱۹۹۷ بود که امی که یک الگوریتم کامپیوتری بود، توانست این آلبوم را خلق کند. حالا وقت امتحان کردن خروجی امی بود. برای این کار، یک پیانیست معروف را آوردند و سه قطعهی موسیقی به او دادند که بنوازد: اولی را امی نوشته بود، دومی را یک استاد موسیقی معروف و سومی نیز قطعهی اصلی بود که خود سباستین باخ آن را نوشته بود. از شرکت کنندگان خواسته شد که حدس بزنند کدام قطعه توسط کدامیک نوشته شده است؟ البته شرکت کنندگان نیز از علاقه مندان به موسیقی بودند. نتیجه بسیار حیرت انگیز بود. اکثر شرکت کنندگان، تصور میکردند قطعهی ساخته شده توسط امی، قطعهایست که خود سباستین باخ آن را ساخته، قطعهی ساخته شده توسط آن استاد، قطعهایست که باخ ساخته و در نهایت، بر این باور بودند که قطعهای که آن استاد موسیقی معروف ساخته، توسط کامپیوتر ساخته شده است. این یعنی امی توانسته بود قطعهای مشابه آثار باخ خلق کند، به گونهای که حتی انسان ها باور کنند آن را باخ ساخته است. اگر امی توانست بهتر از آن استاد معروف موسیقی و حتی در حد خود باخ خلق کند، آیا الگوریتمهای جدیدتر قادر نخواهند بود که آثار هنری بهتر از انسان خلق کنند؟
ویدئو : یکی از قطعات ساخته شده توسط امی، به سبک باخ
– اَبا اِباد