فیلسوف بزرگ یونان باستان، ارسطو دوستیها را بر سه قسم دسته بندی میکند:
۱- دوستیهای مبتنی بر لذت همچون روابط رمانتیک
۲- دوستیهای مبتنی بر منفعت همچون دوستیهای سیاسی
۳- دوستیهای مبتنی بر فضیلت و بالاترین نوع دوستی را، دوستی مبتنی بر فضیلت میداند.
دوستی که فرد نه به دنبال لذتهای جسمانیست و نه از آن دوستی، در جستجوی کسب سود و منفعت است. چیزی که در دوستی مبتنی بر فضیلت، موجب گرد آمدن دوستان کنار یکدیگر میشود، همان فضیلتها و ارزشهای مشترک است. همین نوع دوستانند که انسان از بودن در کنار آنها خسته نمیشود و در گفتگو با چنین دوستانی، چونان غرق میشود که چایش قطعا سرد میشود.
و همین نوع دوستی است که مکتب اصالت لذت یا ابیقوریان (یا اپیکوریان، یکی از مکاتب اخلاقی) بدان قائل است:
یک لذت عمیق جسمی، روانی و روحی، لذتی از بودن در کنار یاران موافق.
در باغ ابیقور که یاران موافق گرد هم آمدهاند، یک نان و پنیر ساده، از بهترین غذاهای دنیا، خوش طعم تر و دلچسبتر است. دوستی مبتنی بر فضلیت، زمان و مکان ندارد و از همه مهمتر، چنین دوستانی، قیمت ندارند. اما این دوستان کجایند؟ اگر به دنبال چنین دوستانی هستید، سهراب شاعر معاصر، با یک شعر زیبا چنین پاسخ میدهد:
خانه دوست كجاست؟
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثي كرد
رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت
به تاريكي شن ها بخشيد
و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت:
نرسيده به درخت، كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است
مي روي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ، سر بدر مي آرد،
پس به سمت گل تنهايي مي پيچي، دو قدم مانده به گل،
پاي فواره جاويد اساطير زمين مي ماني
و ترا ترسي شفاف فرا مي گيرد
در صميميت سيال فضا، خش خشي مي شنوي:
كودكي مي بيني رفته از كاج بلندي بالا،
جوجه بردارد از لايه نور و از او مي پرسي
خانه دوست كجاست؟
– ابا اباد
ویدئویی که چند روز قبل، دوستانم از سمپوزیوم وزین “روزهای ورامین” برایم ارسال داشتند که برایم بسیار بسیار دلچسب بود. سپاس بیکران از استاد دیداد و دیگر دوستان که به یاد من بودند.