اکنون چندین سال است که صاحب چند کارخانهی داروسازی و چندین داروخانه است و درآمد بسیار بالایی دارد.
اما هرگاه صحبت میکند با ناراحتی خاصی این موضوع را بازگو میکند که هنگامی که دانش آموز بوده، در چندین المپیاد ریاضی مقام آورده و از این بابت که به خاطر جامعه، به دنبال علاقهاش یعنی ریاضیات نرفته، همواره گله میکند.
دیگری پزشکیست که به فیزیک و تاریخ علم علاقه دارد و چندین سال است که در این رابطه مینویسد. شخص دیگری را میشناسم که زمانی از بهترین فوتبالیستهای ایران بود و اکنون دانشجوی رشتهی پزشکیست و با امتحانات، دست و پنجه نرم میکند. دندانپزشک ایرانی در آلمان که اگرچه اکنون درآمد بالایی دارد، اما همواره از علاقهای که به نجوم داشته میگوید و از اینکه به خاطر نگاه جامعهی ایران، به رشتهای که دوست نداشته رفته است، ناراحت است.
شخصی که المپیادی فیزیک بوده و از بابت نگاه جامعه، به رشتهی مهندسی مکانیک رفته تا حتیالامکان به فیزیک که علاقهی اصلیاش بوده، نزدیک باشد. دیگری که المپیادی نجوم بوده و به جای اینکه اکنون یک اخترفیزیکدان یا اخترشناس باشد، سر از مهندسی برق درآورده و احتمالا هرگاه به آسمان نگاه میکند، این موضوع را باز به خاطر میآورد. چه بسیار افراد دیگری که در ایران، به جای پیگیری استعداد و علاقهی خودشان، تنها به اجبار والدین و اصرار اطرافیان، سر از رشتههای پزشکی و مهندسی درآورده اند.
امیدوارم جوانان نسلهای فعلی و بعدی و همچنین والدین آنها، چنین معاملهی خطرناکی نکرده و هیچگاه علائق و استعدادهای فرزندانشان را فدای میزان درآمد و جایگاه اجتماعی نکنند.