حتما شما کسانی را دیدهاید که ادعا میکنند پدر ما چند سال قبل فلان جا زمینی داشت که اگر آن زمین را نمیفروخت، الان ما میلیاردر بودیم. یا کسانی که میگویند ما فلان سال اگر میدانستیم کی باید از بازار بورس خارج میشدیم، الان وضعمان خیلی خوب شده بود. چند وقت قبل ویدئوی فردی وایرال شده بود که برای شام تولدش، چند بیت کوین میپردازد تا یکی دو تا پیتزا بگیرد و حالا بعد از یک دهه، بسیار پشیمان است که چرا بیتکوینها را نگاه نداشته است. یا یک کمپانی که حالا ورشکست شده، صاحبانش میگویند که ما در آن سال، چون از آینده خبر نداشتیم، تصمیمی اشتباه گرفتیم و کمپانی ما با مخ خورد توی زمین. مدیران کمپانیها بسیار علاقه دارند بدانند سال بعد سلیقهی مشتریهایشان چیست تا محصولاتشان را با توجه به نیاز مشتریها تغییر بدهند تا بازار را تصاحب کنند.
مثالهای بیشماری وجود دارد که نشان میدهند که چرا ما به شدت نیاز داریم آینده را بدرستی پیشبینی کنیم تا بتوانیم خودمان را برای آینده مهیا نماییم. همانطور که ما در سطح فردی نیاز داریم تا برآوردی نسبت به آینده داشته باشیم و همانطور که کمپانیها نیاز دارند تا برآوردی دقیقتر نسبت به آینده داشته باشند تا از گردونهی رقابتها حذف نشوند، دولتها و ملتها نیز همواره نیاز دارند تا آینده را پیشبینی کنند و زیرساختهای مناسب را برای تغییرات آینده فراهم آورند. نمیتوان با امید و آرزو و دعا، در انتظار رخدادهای آینده نشست. وقتی دیگر ملل خودشان را از قبل برای آینده آماده کردهاند، با رسیدن موج تغییرات، یک سری کشورها جلو افتاده و یک سری دیگر بسیار عقب میافتند. اینجاست که اهمیت آینده پژوهی خودش را بخوبی نشان میدهد.
به عنوان مثال فرض کنید ما مشکلی داریم که پایتخت بزرگ و شلوغی داریم. یک راه این است که با همین وضعیت امروزمان به این نتیجه برسیم که باید محل پایتخت را تغییر دهیم. اما ممکن است یک آینده پژوه پیدا شود و بگوید با توجه به اینکه اکثر مشاغل در آینده به دورکاری تبدیل میشود، ما باید روی اشاعهی فرهنگ دورکاری و همچنین تهیهی زیرساختهای لازم برای آن مانند داشتن اینترنت پرسرعت، سرمایه گذاری کنیم تا افراد بتوانند در شهر خودشان بمانند و کارشان را به خوبی و البته با دستمزد تهران انجام دهند.
یا مثلا فرض کنید یک منطقهی دورافتاده از داشتن پزشک جراح متبحر محروم است و مردمش برای یک عمل جراحی باید به شهرهای بزرگ بروند. یک راه این است که در درازمدت برای آن منطقه امکانات مختلفی را فراهم کرد و پزشکان متخصص زیادی را تربیت کرد و به آنجا فرستاد که البته این کار با توجه به تعداد کم بیماران در آن منطقه، بازدهی پایینی دارد. یک راه دیگر این است که نیم نگاهی به آینده داشت و زیرساختها را برای آینده فراهم کرد.
احتمالا در آینده، در بسیاری مراکز درمانی، بازوهای رباتیکی مانند ویدئوی زیر قرار داده میشود و پزشک از طریق اینترنت به این بازوها متصل شده و از هر جای جهان، عملهای جراحی را مدیریت میکند.
در این حالت پزشک ممکن است در مونیخ پشت کامپیوتر نشسته باشد و بیماری را در یک شهر کوچک مثل قروه در کردستان جراحی کند، بدون اینکه نیاز به حضور در آنجا داشته باشد. اما برای چنین پروسهای، زیرساختهایی مانند وجود آن بازوهای رباتیک و محلی که بازوها در آن قرار داده شود و همینطور یک اینترنت پرسرعت و بدون قطعی لازم است. این است که ما باید خود را برای تغییرات بزرگ در آینده مهیا کنیم تا فاصلهمان با دیگر ملل از این بیشتر نشود.
– اَبا اِباد