خودتان را درون یک محفظهی ایزوله تصور کنید.
این محفظه هیچ ارتباطی با بیرون ندارد و نمیتوانید برای تشخیص حرکت محفظه، به بیرون نگاه کنید. اگر شما را با این محفظه از یک بالن یا یک هلیکوپتر به بیرون بیندازند، شما بی وزنی را درون این محفظه احساس خواهید کرد. در این حالت برای شما فرقی ندارد که در حال سقوط آزاد به سمت زمین باشید یا درون یک فضای بین ستارهای رها شده باشید. در هر دو حالت، شما بی وزنی را تجربه میکنید. نه تنها احساس شما، بلکه هیچ وسیلهی اندازه گیری همراه شما درون این محفظه، قادر نخواهد بود به شما بگوید که شما این بی وزنی را کجا تجربه میکنید.
علت این تجربه این است که شما درون محفظه، شتابی برابر با شتاب جاذبهی زمین احساس میکنید و این حالت، معادل آن است که درون فضای بین ستارهای، هیچ شتابی احساس نکنید. پس شتاب میتواند اثر جاذبه را خنثی کند. در هر دو حالت، اگر به روی یک ترازو بایستید، ترازو وزن شما را صفر نشان میدهد. در هر دو حالت اگر جسمی را رها کنید، جسم روی زمین نمیافتد و معلق باقی میماند. میتوانید مانند فضانوردان از بیوزنی لذت ببرید و دور خود بچرخید. حالا تصور کنید که درون این محفظه و بر روی زمین هستید. در این حالت، شتاب جاذبه، شتاب g یا همان ده متر بر مجذور ثانیه را به سمت پایین احساس میکنید.
به همین علت اگر در سر جای خود بپرید، به خاطر این شتاب منفی، سریعا به روی زمین برمیگردید.
حال تصور کنید همان محفظه در فضای بین ستارهای قرار دارد و از سطح زیر پایتان، موشکی با همان شتاب g، محفظه را به بالا هل میدهد.
در این حالت نیز شما نمیتوانید بفهمید که روی زمین هستید یا در فضا. درون این محفظه، اگر از جای خود بپرید، همانند زمین به کف محفظه میافتید. هیچ وسیلهی اندازهگیری نیز نمیتواند به شما نشان دهد شما در فضا هستید یا روی زمین. اگر وقتی روی زمین بوده اید، ترازو وزن شما را ۸۰ کیلوگرم نشان میداده است، حالا که درون محفظه و در فضا هستید، باز هم ترازو همان ۸۰ کیلوگرم را نشان میدهد. این آزمایش ذهنی مقدمهای بود بر تئوری نسبیت عام اینشتین.