اَبا اِباد

مساله‌ی هوموکایرالیته

مساله‌ی هوموکایرالیته

اگر امروز تصمیم گرفته‌اید که وارد یکی از شاخه‌های علم (اعم از فیزیک و شیمی و زیست شناسی و زیرمجموعه‌های آن‌ها) یا ریاضیات بشوید احتمالا در ابتدای راه تصور کنید که با وجود این همه نظریات متعدد در شناخت جهان، دیگر سوالی برای پاسخ باقی نمانده است که شما بخواهید به دنبال پاسخی برای آن‌ها باشید و به یک کشف بزرگ علمی نائل آئید. یا شاید فکر کنید که سوالاتی که باقی مانده و پاسخی برای آن‌ها نداریم، خیلی کمتر از سوالاتی‌ست که برای آن‌ها پاسخی داریم. اما من به شما این مژده و نوید را می‌دهم که هنوز هم در تمامی شاخه‌های علمی، ما با سوالات بزرگ و عمیق متعددی روبرو هستیم که حتی خود این سوالات هم منطقی به نظر نمی‌رسند. یعنی ظاهر آن پدیده خیلی براساس علم امروز ما، خیلی غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

بایستی توجه داشته باشیم که بیشتر سوالاتی که ما پاسخی برایشان داریم، از جنس چیستی و What هستند. اما از آن دشوارتر، سوالاتی هستند که از جنس چرایی و Why هستند. ما اکنون چیستی پدیده‌های زیادی را می‌دانیم، اما در چرایی بسیاری از آن‌ها مانده‌ایم. این پدیده اینگونه است، درست، اما چرا طور دیگری نیست؟

محض مثال، با پیشرفت‌های صورت گرفته در حوزه‌های فیزیک و شیمی و زیست شناسی، ما اکنون به خوبی ساختار بسیاری از مولکول‌های زیستی را می‌شناسیم. این چه ربطی به پیشرفت فیزیک دارد؟ ما با پیشرفت فیزیک توانسته‌ایم دستگاه‌هایی بسازیم که بتوانیم ساختار مولکول‌های زیستی را مطالعه کنیم. چرا شیمی؟ ما با پیشرفت در شیمی توانسته‌ایم مولکول‌ها و انواع پیوندها را بشناسیم و دسته بندی کنیم؟ چرا زیست شناسی؟ چون با پیشرفت زیست شناسی توانسته‌ایم مکانیزم‌هایی که مولکول‌های زیستی در آن‌ها دخیل هستند را بشناسیم. حالا می‌خواهیم به سراغ یک سوال از جنس چرایی برویم. بعضی از این مولکول‌های زیستی یک خاصیت جالب دارند که به آن دست‌سانی یا کایرالیته یا Chirality می‌گویند.

مثلا به دست‌های خودتان نگاه کنید. دست راست و دست چپ شما، ساختاری کاملا شبیه هم دارند. یعنی شما می‌توانید آن‌ها را روی هم بگذارید و یک تقارن آینه‌ای بین دست هایتان برقرار است. اما آیا دست راست و چپ شما دقیقا مثل هم هستند؟ یعنی اگر دست راست شما را به جای دست چپ قرار دهند، باز هم شما همینطوری مثل الان می‌توانید از دست‌هایتان استفاده کنید؟ قطعا خیر. چرا که وقتی شما انگشت‌های دست راستتان را جمع می‌کنید، اینگشت‌هایتان به سمت چپ خم و جمع می‌شوند. ولی وقتی انگشتان دست چپتان را جمع می‌کنید، انگشت‌های دست چپتان به سمت راست خم و جمع می‌شوند. مولکول‌ها نیز دارای چنین خاصیتی هستند. بعضی از مولکول‌های زیستی مثل آمینواسیدها دارای کایرالیته‌ی متفاوت هستند که به آن‌ها خواص متفاوتی می‌دهند. ممکن است مولکول یک دارو به فرم راست‌گرد باشد، اما همان مولکول به فرم چپ‌گرد تبدیل به یک سم قوی شود. پس ما چیستی این پدیده را می‌دانیم و همچنین می‌دانیم که کدام مولکول‌های زیستی راست‌گرد و کدام چپ‌گرد هستند. اما اینجا با یک چرایی مهم و بنیادین روبرو هستیم. ما می‌بینیم که مثلا آمینو اسیدهای سازنده‌ی پروتئین‌های بدن تمام موجودات زنده‌ی روی زمین، همگی دارای یک کایرالیته‌ی یکسان چپ‌گرد هستند. به این پدیده homochirality گفته‌ می‌شود.

حالا سوال اینجاست که “چرا” بایستی تمام این آمینواسیدها چپ‌گرد باشند؟ این پدیده آنقدر مهم است که ما آن را اندیکاتور حیات می‌دانیم. اما چرا باید چنین پدیده‌ای باشد تا حیاتی تشکیل شود؟ این سوالی‌ست که ما‌ پاسخی برایش نداریم.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *