آنا (تصویر بالا) مسنترین گارسون ایتالیا و شاید جهان است. او صد سال سن دارد و با وجود این، ۱۲ ساعت در روز و ۷ روز هفته کار میکند و تعطیلی ندارد. شاید علت اینکه او اینقدر عمر کرده و هنوز هم سر حال است، همین کار کردن زیاد باشد. چرا که کار کردن به انسان احساس مفید بودن و ارزشمند بودن میدهد و یکی از مهمترین راههای ارتباطی ما با اجتماع است.
من هنوز با سن بازنشستگی فاصلهی زیادی دارم، اما نمیتوانم تصور کنم که روزی دست از کار کردن بکشم و کارهایم را تعطیل کنم. البته شاید وقتی به آن سنین برسم، نظر دیگری داشته باشم، اما اکنون چنین نظری دارم. به خصوص اگر آدم #کار_دل خود را پیدا کند، آنوقت دیگر بازنشستگی معنایی ندارد، چرا که آدم با کار دل احساس خوشبختی میکند. بگذریم.
فرض کنید یک مهمانی برگزار کردهایم و قرار است آنا در این مهمانی برای مهمانان حاضر نوشیدنی سرو کند و فرض میکنیم او تنها گارسون حاضر در این مهمانیست. همچنین فرض میکنیم که مهمانها داخل یک سالن جمع شده اند. از وقتی که او شروع به سرو نوشیدنی میکند، تا وقتی که نوشیدنی به تمام مهمانهای داخل سالن میرسد مدت زمان مشخصی مثلا نیم ساعت طول میکشد. بعد از این مدت زمان، داخل گیلاس همه مقدار مشخصی نوشیدنی وجود دارد و حالا همهی مهمانها “به سلامتی” میگویند و با هم نوشیدنی مینوشند.
اما حالا فرض کنید که مهمانی به جای اینکه داخل این سالن باشد، داخل یک باغ بسیار بزرگ در حال برگزاریست. ابتدا همهی مهمانها در مرکز باغ جمع شده اند. اما به محض شروع مهمانی و به محض اینکه آنا شروع به سرو نوشیدنی میکند، مهمانها آرام آرام داخل باغ و به همه طرف پخش و پلا میشوند و هرکسی با چند نفر دیگر به یک طرف باغ میرود. حالا دیگر کار برای آنا سخت میشود. او حتی با گذشتن چند ساعت هم نمیتواند برای همه نوشیدنی سرو کند. در این حالت افراد زیادی را میبینید که در گوشه و کنار باغ، منتظر ایستادهاند و گیلاسشان هنوز پر نشده است و شاید حتی تا پایان مهمانی هم نوشیدنی به آنها نرسد. بالاخره آنا دست تنهاست و دو تا دست هم بیشتر ندارد. مهمانها هم که مرتبا بیشتر پخش میشوند و آنا باید مساحت بیشتری را برای سرو نوشیدنی به همهی مهمانها صرف کند.
این تمثیل بیانگر یکی از اشکالات جدی وارد بر نظریهی بیگ بنگ است. ما وقتی به جهان اطراف خودمان نگاه میکنیم، میبینیم که ماده به صورت کاملا همگن در همهی جهات پخش شده است. ما وقتی به جهان اولیه مینگریم نیز میبینیم ماده به صورت همگن در همه طرف پخش شده است. در مثال فوق اگر افراد حاضر در مهمانی را معادل نقاط مختلف فضا و نوشیدنی را معادل ماده فرض کنیم، با نگاه کردن به جهان میفهمیم که ماده به صورت همگن در همهی نقاط پخش شده یا نوشیدنی به همهی افراد حاضر در مهمانی رسیده است.
از طرف دیگر ما طبق نظریهی بیگ بنگ پذیرفته ایم که جهان از یک نقطه شروع شده و پیوسته در حال انبساط است که این هم شبیه همان مهمانی داخل باغ است که مهمانها در حال دور شدن از یکدیگر هستند.
حالا اینجا یک مسالهی جدی وجود دارد. در جهان اولیه با انبساط جهان، ماده نمیتوانسته به همهی نقاط اینطور همگن برسد. یعنی مثل آنا که فرصت نکرد نوشیدنی را به همه برساند، در ابتدای جهان نیز این فرصت وجود نداشته که ماده به تمام نقاط به صورت همگن برسد. به این مساله، مسالهی افق کیهان (horizon problem) یا مسالهی همگنی (homogenity problem) گفته میشود که یکی از مسائل مهم باز در اخترفیزیک است.
– ابا اباد