تصویر : شاید هم انسان هزار سال بعد این شکلی باشد.
مطالعهی تاریخ گذشته، هرچقدر هم دشوار و پیچیده باشد، عنصری را درون خودش دارد که کار را کمی آسان میکند. اینکه وقایع تاریخی قبلا رخ داده است و حالا ما جستجوگران تاریخ، وظیفه داریم که قطعات پازل را کنار یکدیگر قرار دهیم و سیر وقایع تاریخی را درک کنیم. ما در مطالعهی تاریخ حدس میزنیم اما پیشبینی نمیکنیم. ما در مقابل تاریخ یک جایگاه انفعالی و Passive داریم و از تاریخ تاثیر میپذیریم و تابع آن هستیم.
اما پیشبینی تاریخ آینده دیگر اینچنین نیست. آینده هنوز نیامده و وجود ندارد و ما قصد داریم در ذهن خودمان آن را بسازیم. ما حالا میخواهیم خودمان پازل را بسازیم، نه اینکه قطعات موجود را کنار یکدیگر قرار دهیم و از تصویر نهایی پازل پرده برداری کنیم. ما حالا به جای جستجو، بایستی به حل مساله بپردازیم. در عین حال، ممکن است این مساله هرطور دیگری پیش برود و تمام پیشبینیهای ما از تاریخ آینده، غلط از آب در آید.
محض مثال ما امروز خیلی خوب و دقیق میدانیم که انسان ده هزار سال قبل چه شکل و شمایلی داشته است. همچنین میدانیم که صد هزار سال قبل اجداد انسان چگونه بوده اند و چه میکردهاند. شواهد دیرینه شناسی بسیاری برای تمامی اجداد انسان قبلا یافت شده است. ما حتی رد پای اجدادمان را میتوانیم در ژنوم خودمان بیابیم. اما حالا یک نفر بپرسد که
به نظرتان انسان ده هزار سال بعد چه شکل و شمایلی دارد یا انسان یک میلیون سال بعد چه شکل و شمایلی دارد؟
این سوال دیگر سوال خیلی راحتی نیست. اینجا همه چیز بر پایهی گمانه زنی و حدس و احتمال پیش میرود. ما چه شواهدی از انسانهای آینده داریم؟ هیچ شواهدی. آیا میتوانیم از روی گذشته آینده را حدس بزنیم؟ نه خیلی راحت و مستقیم.
اما دستمان آنقدر هم خالی نیست. ما قوانین حاکم بر تکامل گونهها را میشناسیم. همچنین ما قوانین ژنتیک را میشناسیم. پس همین باید برای پیشبینی آینده کفایت کند. باز هم نه. ما با پدیدهای مواجهیم که ساختهی خودمان است و آن تکنولوژیست. ما نمیدانیم که تکنولوژی چه تغییراتی در انسانهای آینده ایجاد میکند. پس ما در حل این مساله که انسان ده هزار سال بعد چه شکلیست، علاوه بر شناخت زیست شناسی و ژنتیک، به شناخت تکنولوژی هم نیاز داریم.
از کجا معلوم که انسانها هزار سال بعد، برای افزایش سرعت و ظرفیت حافظهشان، درون مغز خود تراشهای کار نگذارند؟
یا مثلا از کجا معلوم که در مغز انسانهای آینده سیستمی تعبیه نشود که آن انسانها بتوانند مستقیما و از طریق مغزشان به اینترنت وصل شوند؟ از کجا معلوم که چند سال بعد والدین خودشان در ژنوم فرزندشان دست نبرند؟ مثلا یک والدینی بگویند که ما دوست داریم چشمهای بچهی ما آبی بشود، در حالیکه چشمهای هیچکدام از ما آبی نیست. آنوقت دانشمندان علم ژنتیک با یک دستکاری در ژنها، رنگ چشمهای فرزند آنها را آبی خواهند کرد.
چه تضمینی وجود دارد که انسانها با دستکاریهای ژنتیکی قابلیتهایی به بدنشان اضافه نکنند که هیچ انسانی پیش از آن این قابلیت را نداشته است؟
مثلا شامهی خود را در حد شامهی سگ، بینایی خود را در حد بینایی عقاب و قدرت عضلات خود را در حد قدرت عضلات شیر و ببر و پلنگ افزایش دهند. چنین مسائلی پیشبینی شکل و شمایل انسان در آینده را بسیار دشوار میکند. شاید هم پیش از همهی این اتفاقات یک جنگ جهانی هستهای گونهی انسان را به کلی از بین ببرد.
– اَبا اِباد