اَبا اِباد

انسان گرایی یا اومانیسم

انسان گرایی یا اومانیسم

انسان گرایی (Humanism)، انسان باوری یا به طور کلی اومانیسم، یک‌دیدگاه فلسفی و اخلاقی‌ست که بر ارزش و عاملیت انسان به صورت جمعی یا فردی تاکید دارد. این دیدگاه خود انسان را معیار و نقطه‌ی آغاز هرگونه بحث اخلاقی و فلسفی می‌داند. انسان گرایی لیبرال یا چیزی که ما تحت عنوان لیبرالیسم می‌شناسیم، یک جنبه‌ی خاص از همان انسان‌گرایی‌ست که آزادی‌های فردی را بیش از هر چیز دیگری مهم و ارزشمند می‌داند. لیبرالیسم فرد را بر هر نهاد سیاسی یا مذهبی ارجح می‌انگارد. تا به اینجا من تنها تعاریف و ویژگی‌های این نگرگاه فکری (ایدئولوژی) که ایدئولوژی حاکم بر جهان مدرن است را بازگو کردم. اما حالا بد نیست ببینیم که این ایدئولوژی چطور خود را در جنبه‌های مختلف زندگی ما انسان‌های عصر مدرن نشان می‌دهد.

  • اخلاق مبتنی بر اومانیسم : اگر نسبت به چیزی حس خوبی دارید، آن را انجام دهید. ما هیچ قانون عینی (ابژکتیو) در اخلاق نداریم و تنها احساسات، پایه‌ی اخلاقیات هستند. البته در این موضوع، احساسات دیگر انسان‌ها نیز اهمیت دارد و بایستی پیامدهای کارمان برای دیگران و جامعه را نیز در نظر بگیریم.
  • سیاست مبتنی بر اومانیسم : رای دهندگان بهتر از هرکسی می‌دانند و قدرت نهایی مبتنی بر احساسات رای دهندگان است. هیچ کسی یا هیچ نهادی نمی‌تواند به رای دهندگان بگوید که شما اشتباه می‌کنید. همان چیزی که رای دهندگان می‌گویند، همان درست است.
  • اقتصاد مبتنی بر اومانیسم : همواره حق با مشتری‌ست. اگر مشتری از محصولی استقبال کند، آن محصول خوب است و‌ اگر استقبال نکند، آن محصول بد است‌. حتی اگر محصولی از نظر فنی و تخصصی یا از هر نظر دیگری عالی باشد، ولی مشتری آن را نخواهد، آن محصول، محصول خوبی نیست.
  • زیبایی شناسی مبتنی بر اومانیسم : زیبایی در چشم بیننده است. هنر هیچ تعریف عینی ندارد و فقط احساسات بینندگان اهمیت دارد. اگر یک قاب سفید و خالی از هرگونه طرحی، از نظر بینندگان زیباست، آن قاب سفید زیبا بوده و همچنین هنر تلقی می‌شود.
  • آموزش و پرورش مبتنی بر اومانیسم : هدف آموزش و پرورش، این نیست که نظریات دیگران را بیاموزیم، بلکه هدف این است که انسان‌ها بتوانند خودشان فکر کنند و به نتیجه برسند.

مهم‌تر از صرف دانستن دیدگاه‌های افلاطون و‌ هگل و اینشتین، این است که شما راجع به این دیدگاه‌ها چطور فکر می‌کنید و به چه نتیجه‌ای می‌رسید.

پی‌نوشت : همه‌ی موارد گفته شده مبتنی بر محوریت انسان در جهان است. همانطور که می‌بینید، یک‌ ایدئولوژی فلسفی می‌تواند بر جنبه‌های مختلف زندگی ما تاثیر بگذارد، بدون اینکه ما اساسا از آن خبر داشته باشیم. ما در چنین جهانی زندگی می‌کنیم و تصور می‌کنیم همه‌ی موارد گفته شده کاملا بدیهی‌ست، در حالیکه اگر این موارد را به انسانی که پانصد سال قبل زندگی می‌کرده بگویید، نه تنها برای او‌ بدیهی‌ نیست، بلکه احتمالا تصور کند دیوانه شده اید و مهمل می‌بافید. اینکه امروز شما این موارد را به عنوان بدیهیات پذیرفته‌اید، حاصل کار هزاران فیلسوف و اندیشمند و دانشمند است.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *