نمودار بالا نمودار تغییرات میانگین امید به زندگی در ایالات متحده است. این نمودار دو جنبهی بسیار جالب دارد، یکی گذشته و دیگری آینده. با نگاه به گذشته در این نمودار، تمام خیالبافیها و چرندیات دربارهی گذشته دود میشود و میرود هوا. اینکه امید به زندگی در اواخر قرن نوزدهم آن هم در آمریکا کمتر از چهل سال بوده است و اکنون این میزان به بالاتر از دو برابر یعنی به بیش از هشتاد سال رسیده، خود به خوبی کارایی علم را نشان میدهد.
این موضوع نشان میدهد که برخلاف باور عموم، گذشتگان با داروهای علفی و گیاهی و روغن کرمانشاهی و زندگی طبیعی و گوشت نمک سود شده و نمک طبیعی بدون ید و برنج و ماهی دودی و مدفوع الاغ ماده و ادرار شتر و طلسم و جادو و جمبل و همهی این چرندیاتی که امروز در کشور ما خیلی پیرامون آن تبلیغ میشود، با وجود همهی اینها، انسان در صد و پنجاه سال قبل، آرزو داشته به چهل سال برسد. این یعنی همهی آن روشها ابسیلونی با روشهای دقیق علمی امروز قابل مقایسه نیست.
اما یک جهت دیگر این نمودار، آینده است. این نمودار به ما میگوید که مطابق سرعت رشد علمی امروز، امید به زندگی انسان در سال ۲۰۸۰ یعنی ۵۵ سال دیگر به صد سال میرسد. این یعنی کسی که اکنون جوان است، میتواند برنامهی زندگی خودش را براساس همان صد سال ببندد و این اتفاق چندان هم دور از انتظار نیست. بسیاری از این بیماریهایی که امروزه کشنده هستند و آنها را لاعلاج مینامند، خیلی زود و با پیشرفت علم و تکنولوژی، به بیماریهایی در حد سرماخوردگی کاهش مییابند که با یکی دو تا قرص یا تزریق یک ژن، براحتی درمان خواهند شد. بسیاری از بیماریهایی که امروز برای من و شما درمان آن کاملا روشن است و میدانیم جای نگرانی در مورد آنها وجود ندارد، تا همین یکی دو قرن پیش، فوج فوج و گروه گروه تلفات میگرفته است. آنموقع هم هیچکس فکرش را نمیکرد که این بیماریها اینقدر راحت درمان شوند.
با وجود این همه محقق و دانشمندی که روی درمان این بیماریها تحقیق میکنند، همین اتفاق برای بیماریهای ترسناک امروزی نیز خواهد افتاد. اما این پیشبینی میتواند خوشبینانهتر از این هم باشد. ممکن است چند سال بعد کشف علمی خاصی رخ دهد که عمر انسان را بسیار طولانیتر کند. مثلا انسان بتواند تمام ژنهای پیری و افزایش سن (aging) را پیدا کند و آنها را غیرفعال کند. چنین اکتشافاتی با پیشرفت تکنولوژی به خصوص در حوزههای هوش مصنوعی و همچنین یادگیری ماشین و تحلیل داده، چندان دور از انتظار نیست. این اتفاق دیر یا زود میافتد و بالاخره روزی خواهد رسید که مرگ طبیعی برای انسان غیرممکن میشود. یعنی روزی میرسد که انسان تا اتفاقی برایش نیفتد یا خودش اراده نکند، نمیمیرد. آنموقع آن انسانها به تاریخ نگاه میکنند و خواهند گفت که یک روزی انسانها برای صدسال خوشحال بودهاند و امید به زندگی ما اکنون در حد هزاران سال است. این امر اگرچه در آیندهی نزدیک دور از دسترش به نظر میرسد، اما در درازمدت، چندان دور از انتظار نیست.
حالا سوال این است که تغییر عمر انسان از صدسال به هزارها سال چه تاثیری بر ارزشهای او و فلسفهی زندگی او خواهد گذاشت؟
حداقل آنروز دیگر این شعر خیام معنای خودش را از دست خواهد داد، آنجا که میگوید : خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش چون آنموقع دیگر عاقبت کاری جهان انسان نیستی نیست و انسان میرود که جاودان شود و بماند و بماند…
– ابا اباد