اَبا اِباد

اهمیت مشاغل

اهمیت مشاغل

این بنر را مدتی قبل در مجاورت یک کارگاه ساختمانی دیدم. روی آن نوشته شده که Ausbildung zum Straßenbauer یعنی آوسبیلدونگ (یا همان کارآموزی) برای استخدام به عنوان کارگر راهسازی. اما یک بیل زدن و کلنگ زدن و کارهایی از این قبیل چقدر پیچیده است که یک نفر باید برای آن آموزش ببیند؟ ما که وقتی دانش آموز بودیم، معلم‌ها و والدینمان هروقت می‌خواستند بچه را از تبعات درس نخواندن بترسانند، می‌گفتند که اگر درس نخوانی دست آخر عمله‌ی سرگذر می‌شوی. یعنی انگار همه‌ی جامعه به صورت پیش‌فرض این شغل را یک شغل سطح پایین و بدون نیاز به هیچ هنر و‌ مهارتی می‌دیدند. اما این بنر برخلاف تمام آن دیدگاه‌ها، چنین نظری را به من که از آنجا می‌گذرم القا نمی‌کند.

چیزهایی که من از دیدن این بنر می‌توانم حدس بزنم :

۱ – هر شغلی آموزش می‌خواهد و بعد از گذراندن آن آموزش‌ها، شما چیزهایی می‌دانید که دیگران نمی‌دانند. پس کسی نمی‌تواند از در وارد شود و کار را شروع کند. همینطور هرکسی هم نمی‌تواند در مورد حوزه‌ی تخصصی آن شخص نظر بدهد. ۲ – حتی عملگی هم برای جامعه‌ی ما ارزشمند است و وجودش ضروری‌ست. همانطور که وجود دکتر و مهندس و استاد و دانشمند و فیلسوف و مدیر و معلم و دانشجو و سرهنگ و بازاری و پلیس و آتش‌نشان و پرستار و … ضروری‌ست، وجود کارگر ساختمانی هم برای جامعه‌ی ما مهم و ارزشمند و ضروری‌ و محترم است. پس فرد باید در این شغل احساس ارزشمند بودن داشته باشد نه احساس سرخوردگی.

۳ – احتمالا یکی از اولین چیزهایی که در این دوره‌ها آموزش داده می‌شود، مسائل ایمنی‌ست. چون شخص شغل سختی را انتخاب کرده قرار نیست که جانش نیز به خطر بیفتد. او باید بداند چه کاری ایمن است و چه کاری ناایمن. پیش از هرکسی او باید بداند چه حوادثی ممکن است جانش را به خطر بیاندازد.

۴- شخص با این آموزش‌ها با زبان آن حوزه آشنا می‌شود. وقتی یک نفر مثل مدیرش کاری از او می‌خواهد، او‌ دقیقا منظور مدیرش را می‌فهمد و احتمال خطا و هزینه های دوباره کاری ناشی از اصلاح آن خطا، کاهش می‌یابد.

۵ – احتمالا در این دوره‌ها، آن‌ها کار با دستگاه‌های مختلف ساختمان سازی را یاد می‌گیرند. اینطوری می‌فهمند که کار ساختمانی، فقط بیل و کلنگ و تیشه و فرغون نیست و شخص باید خودش را برای کار کردن با ماشین آلات آماده کند.

۶ – همه تحت یک سیستم مشخص این مهارت‌ها را می‌آموزند و دقیقا مشخص می‌شود که چه کسی چه چیزی بلد است و چه چیزی بلد نیست. آنوقت لازم نیست یک‌ نفر بیاید و کار را خراب کند، بعد ما تازه بفهمیم که او فقط ادعا کرده بلد است.

۷ – بازدهی یادگیری متمرکز و از طریق آموزش مستقیم، احتمالا خیلی بالاتر از یادگیری از طریق کار کردن کنار یک استادکار و نگاه کردن به دست اوست. تازه اگر فرد خوش‌شانس باشد و استادکار خوبی داشته باشد که از او بیگاری نکشد باز هم آموزش مستقیم، بازدهی بالاتری دارد.

۸ – چون هرکسی که وارد کار ساختمانی می‌شود، باید از قبل مدرک این‌ دوره‌ها را داشته باشد، دیگر هرکسی نمی‌تواند سرش را پایین انداخته و وارد این مشاغل شود. مثلا یک‌ مهاجر غیرمجاز نمی‌تواند براحتی و بدون هیچ مجوزی در این مشاغل مشغول به کار شود.

۹ -اگر دقت کنید در خط اول داخل پرانتز نوشته (m|w|d) که حروف اول سه کلمه‌ی männlich/weiblich/divers یا مرد/زن/سایرجنسیت‌ها است. یعنی این شغل محدود به جنسیت خاصی نیست و همه می‌توانند برای آن اقدام کنند.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *