اخیرا پستی از دیداد Day daad در مورد مهاجرت، بحثهای زیادی در فضای لینکدین برانگیخته است. من در اینجا قصد ندارم در مورد این پست بحث کنم. اما چیزی که در مورد دیداد در چند سالی که با نوشتههای ایشان آشنایی دارم و برای من جالب توجه بوده است، اصالت نظر دیداد بوده است.
دیداد برای خوشامد کسی قلم نمیزند، مصلحت را لحاظ نمیکند و نظر خود را، هرچند مخالفان زیادی داشته باشد، صراحتا بیان میکند. باید به خاطر داشته باشیم که یک دانشمند برجسته هیچگاه برای خوشامد دیگران نظری را اعلام نمیکند.
اگر قرار بود که اینشتین و ماکسول برای خوشامد جامعهی علمی قرن نوزده و بیست نظریه میدادند، شاید فیزیک مدرن متولد نمی شد.
اگر قرار بود گالیله و کوپرنیک برای خوشامد کلیسای کاتولیک نظر خود را تغییر میدادند، سانسور میکردند یا به خاطر مصحلت آن را تقطیع میکردند، چه بسا زمین هنوز مرکز عالم هستی تصور می شد که همهی کرات به گرد آن میچرخیدند. این موضوع نه تنها در عالم علم و دانش، حتی در فضای هنر و ادبیات نیز برقرار است.
اگر صادق هدایت شرایط جامعهی آن روز ایران را در نوشتههای خود در نظر میگرفت، نهایتا آثاری مشابه نوشته جات شریعتی و جلال آل احمد از او باقی میماند.
اگر بهمن محصص سبک و سیاق گذشتگان را در پیش میگرفت، چه بسا نقاشی مدرن در ایران مدتها بعد شکل میگرفت.
مدتی قبل ویدئویی دیدم که بعد از اکران فیلم طعم گیلاس کیارستمی در سال ۷۶، با تماشاچیان مصاحبه کرده بودند. اکثر قریب به اتفاق تماشاچیان ایرانی معتقد بودند که فیلم مزخرف بوده است و پول بلیط را هدر دادهاند. همین فیلم در سال ۱۹۹۷ نخل طلایی جشنوارهی کن را میبرد. همین فیلم از نگاه نشریهی گاردین دومین فیلم برتر تاریخ کن است. مجلهی تایم در سال ۲۰۰۹ این فیلم را جزو ده فیلم برتر تاریخ کن برمیشمارد. کیارستمی سبک خود را دارد و هیچگاه سبک خود را با نظر تماشاچیان یک دورهی خاص تغییر نمیدهد. هزاران مثال دیگر از این دست در حوزههای گوناگون وجود دارد. اما غرض اینکه یک اندیشمند اصیل، هیچگاه سعی ندارد نظر خودش رو با نظر جامعه تطبیق دهد، بلکه بالعکس، این جامعه است که بایستی رشد کرده و به درک نظر اندیشمند نائل گردد.
تصویر: سکانسی از فیلم زیبای ۱۲ مرد خشمگین محصول سال ۱۹۵۷.
از این ۱۲ نفر که هیات منصفهی دادگاه اعدام یک نوجوان به اتهام قتل بودند، تنها یک نفر با اعلام نوجوان به عنوان مجرم مخالف بود و همهی یازده نفر دیگر، باور داشتند که نوجوان مجرم است. همین یک نفر، با اصالت نظر خود، نظر اشتباه هر یازده نفر دیگر را تغییر داد و در پایان فیلم، با توافق هر دوازده نفر، آن نوجوان از اتهام قتل تبرئه شد.