اَبا اِباد

ابزارگرایی

در رد ابزارگرایی

هدف نظریات علمی در وهله‌ی اول، پیش‌بینی (prediction) نیست. پیش‌بینی تنها یکی از محصولات جانبی نظریات علمی‌ست نه هدف آن‌ها. همانطور که هدف یک هواپیمای مسافربری، سوزاندن سوخت جت نیست. هدف آن در وهله‌ی اول جابجایی مسافران است و سوزاندن سوخت جت تنها یکی از محصولات جانبی این فرآیند است‌. هدف نظریات علمی نیز در وهله‌ی اول، ارائه‌ی توضیح (explanation) برای پدیده‌ هاست. اما ما انتظار داریم نظریه‌ای که ادعا دارد که می‌تواند علت پدیده‌ای را توصیف کند، بتواند پیش‌بینی‌های درستی نیز داشته باشد. اگر پیش‌بینی‌های آن درست نباشد، احتمالا توضیحی که ارائه داده نیز دقیق نیست.

مثلا ما انتظار داریم که اگر توضیح اینشتین از گرانش صحیح باشد، پیش‌بینی‌های دقیقی نیز داشته باشد که می‌بینیم بله پیش‌بینی‌های نسبیت عام اینشتین صحیح بوده است. اما هدف اینشتین و دیگران، پیش‌بینی نبوده، بلکه هدف همه ارائه‌ی یک توصیف نزدیک به واقعیت از جهان بوده است. اما چنین‌ دیدگاهی که هدف نظریات را پیش‌بینی صحیح می‌داند، طرفدارانی حتی در بین دانشمندان و فیزیکدانان معروف داشته است که به آن‌ها ابزارگرا یا instrumentalist می‌گویند. از دید آن‌ها، نظریات همچون ابزارهایی‌ست که می‌خواهند به ما پیش‌بینی از آینده بدهند. اما این ایده بسیار ساده انگارانه است که با یکدیگر خواهیم دید چرا.

فرض کنید یک روزی آدم فضایی‌هایی که تمام حقایق طبیعت را درک کرده‌اند، یکی از خودشان را برای ما بفرستند که این شخص همه‌ی سوالات ما را جواب بدهد، اما هیچ توضیحی ارائه ندهد. اجازه دهید اسم این شخص را پیشگو یا غیبگو یا اوراکل بگذاریم. ما که خیلی با این سخاوت آدم فضایی‌ها حال کرده‌ایم و می‌بینیم که اوراکل اینقدر خردمند و با اطلاعات است، او را در صدر مجلس قرار می‌دهیم و اجازه می‌دهیم دانشمندان بیایند و همه‌ی سوالات خود را از او بپرسند. ما انتظار داریم بعد از یکی دو سال یا شاید هم کمتر، تمام علوم دنیا را از دهان مبارک اوراکل بیرون بکشیم.

اما همانطور که گفته شد، اوراکل هیچ توضیحی ارائه نمی‌دهد و فقط پیش‌بینی انجام می‌دهد. مثلا بر فرض بپرسیم که ای اوراکل بزرگ، اگر ما چنین آزمایشی انجام دهیم، چه می‌شود؟ اوراکل خواهد گفت که نتیجه‌ی چنین آزمایشی این می‌شود و لام تا کام نمی‌گوید که چرا چنین می‌شود. اما یک اشکال، ما باید آزمایش را به طور دقیق برای اوراکل شرح دهیم.

مثلا بگوییم که ما می‌خواهیم اتم‌های جرمانیوم را تا دمای یک دهم کلوین سرد کنیم و آن‌ها را در محفظه‌ای در عمق دویست متری زمین قرار دهیم. محفظه‌ای که اتم‌های جرمانیوم را در آن قرار می‌دهیم نیز به این صورت است و اتم‌های جرمانیوم نیز درون فلان کریستال قرار داده شده اند.

حالا ای اوراکل بزرگ، نتیجه‌ی آزمایش چه می‌شود؟

آیا ما می‌توانیم که ذره‌ی ماده‌ی تاریک یعنی ویمپ را پیدا کنیم؟

حالا اوراکل می‌گوید تو که اینقدر دقیق می‌توانی آزمایش را توصیف کنی، خب به جای اینکه از من بپرسی برو خودت آزمایش را انجام بده. ما اول باید دقیقا بدانیم دقیقا دنبال چه چیزی می‌گردیم و همینطور بدانیم که چه آزمایشی نیاز دارید و بعد سوالمان را از اوراکل بپرسیم. اگر اینها را بدانیم دیگر نیاز به اوراکل نداریم، چون در این حالت طبیعت خودش این کار را برای ما انجام می‌دهد و در واقع طبیعت خودش همان اوراکل است که اگر آزمایش را درست انجام بدهید، نتایج درستی نیز به دست می‌دهد. می‌بینید که آن اوراکل یا حالا دیگر بگوییم نظریه، باید بتواند توضیح به ما ارائه دهد نه اینکه صرفا پیش‌بینی کند.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *