اَبا اِباد

هندی‌ها در سال ۲۰۲۳ اولین ماه‌نوردشان را بر روی ماه نشاندند

ماهنورد هندی و پیشرفت یک ملت

“من اگر بروم دیگر پشت سرم را هم نگاه نخواهم کرد. من اینقدر در ایران سختی کشیدم که دیگر حتی اگر کلاه من هم در ایران بیفتد، نمی‌خواهم برگردم و آن را بردارم. می‌خواهم بروم و برای همیشه فراموش کنم که اینجا بوده‌ام. من هیچوقت به ایران باز نخواهم گشت و…” راستش من اینچنین جملاتی را از زبانی ایرانیان زیادی که مهاجرت می‌کنند شنیده‌ام. البته تقریبا اکثر این جملات را از زبان کسانی که به تازگی مهاجرت کرده‌اند، شنیده‌ام.

این برایم بسیار طبیعی‌ست که افراد بعد از تجربیات دشوار زندگی در ایران و تحمل انواع و اقسام مشکلات، چنین تفکر و حسی داشته‌ باشند و چنین جملاتی بر زبان برانند. اما هر تازه‌ واردی که اینجا می‌بینم که چنین جملاتی می‌گوید، به او توصیه می‌کنم کمی صبر کند، چرا که جوجه را آخر پاییز می‌شمارند. بله مدت زمانی لازم است تا آدم دوباره بفهمد که وطن و ملیت یعنی چه؟

مدتی زمان لازم است تا آدم بفهمد وطن مثل لباس نیست که از تن در بیاوری و یک لباس جدید بپوشی. این لباسی‌ست که هیچوقت از تن انسان در نمی‌آید. پاسپورت جدید و ملیت جدید، مثل پوشیدن یک لباس جدید روی آن لباس اولی‌ست. شاید بتوان این لباس دومی و ملیت دومی را از تن درآورد و آن را عوض کرد، ولی آن اولی انگار چسبیده به تن آدم است و هیچوقت نمی‌توان آن را از تن درآورد. ملیت صرفا یک نوشته روی کاغذ نیست که وقتی آن کاغذ نباشد، این هم نباشد. ملیت آن دسته از ویژگی‌هایی‌ست که ما را به یکدیگر شبیه می‌کند.

ما فقط روی کاغذ ایرانی‌ نیستیم، بلکه ما در طرز تفکر، در تاریخ، در تجربیات، در خاطرات، در روحیات و خلقیات، در فرهنگ، در آداب و رسوم و هزاران چیز پیدا و پنهان دیگر با یکدیگر مشترکیم. شاید جوکی که یک دانمارکی با آن از خنده روده بر شود، روی لب‌های یک نفر از هزار نفر ایرانی دارای پاسپورت دانمارک هم خنده نیاورد. اما همان هزار نفر ایرانی دارای پاسپورت دانمارک با یک شوخی از یک استندآپ کمدین ایرانی کلی بخندند و در عین حال هیچ دانمارکی اصلا معنای آن جوک و شوخی را نفهمد و نخندد.

آن چند تکه کاغذ به اسم پاسپورت، تنها بر یک سری روندهای قانونی تاثیر می‌گذارد، نه بر روحیات و شخصیت یک فرد. حالا با درک این موضوع، توصیه‌ای برای دوستان خارج از ایران دارم اینکه من و شما بالا برویم یا پایین بیاییم، در نهایت باز هم یک انسان ایرانی‌ هستیم. هرچقدر ایران و ایرانی پیشرفته‌تر و آبادتر باشد، افتخارش برای همگی ایرانیان است و هرچقدر ایران عقب‌افتاده‌تر و خراب‌تر باشد، سرافکندگی‌اش نیز برای همگی ایرانیان است. اگر بخواهیم مملکت ما نیز روزی روی پیشرفت را ببیند، این وظیفه‌ی تک تک ماست که به هر شکلی که می‌توانیم، در این جهت تلاش کنیم.

یکی این کار را با گفتمان سازی انجام می‌دهد، دیگری با انتقال دانش و تجربیاتش، اندیشمندی با آوردن اندیشه‌های جدید به سرزمین مادری‌اش، شخص دیگری با انتقال تکنولوژی و دانش فنی، آن یکی با ارائه‌ی مشاوره و همکاری با صنایع و پژوهشگاه‌ها و هزاران مورد و مثال دیگر. این مسیری‌ست که بسیاری از ملت‌ها آن را با موفقیت پیموده‌اند و به نتایج درخشان آن نیز نائل گشته‌اند. وقتی دیگر ملت‌ها چنین کارهایی می‌کنند، ما چرا درس نگیریم و این کار را نکنیم؟

چه اگر چنین دیدگاهی همگانی شود، روزی می‌توانیم خودمان را در بین ملل مترقی جهان بیابیم، کمااینکه شایستگی‌اش را هم داریم.

تصویر بالا: وقتی هندی‌ها در سال ۲۰۲۳ اولین ماه‌نوردشان را بر روی ماه نشاندند، همه می‌دانستند که بخش زیادی از این کار را مهندسان هندی باتجربه که از ناسا آمده بودند، انجام داده اند.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *